توسط: حامد سلیمان پور
1,287 بازدید
1397/5/2
ساعت:12:35
وَ اِذْ فَرَقْنابِكُمُ الْبَحْرَ فَاَنْجَيْناكُمْ وَ اَغْرَقْنا آلَ فِرْعَوْنَ وَ اَنْتُمْ تَنْظُرُونَ «50»
و (یاد کنید) هنگامی که دریا را شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق کردیم و شما مشاهده میکردید.
ابن عبّاس چكيده سرگذشت فرعون و فرعونیان را در دريا، بدین گونه آورده است:
خداى پرمهر به پیام آورش موسى (ع) پیام فرستاد كه قوم خویش را از مصر حركت ده، و موسى (ع) ازپى آمدن این پیام، آنان را حركت داد. فرعونیان با دریافت خبر كوچ موسى (ع) و یارانش كه طبق آمارى 620 هزار نفر بودند، آنان را تعقیب كردند. فرعون براى كشتار و جلوگیرى از هجرت آنان، نیرو و امكانات بسیار روانه كرد؛ و با نزدیك شدن به موسى(ع) و یارانش، مغرورانه گفت: «اِنَّ هَؤُلاءِ لَشِرْذِمَةٌ قَلیلُونَ وَ اِنَّهُمْ لَنا لَغائِظُونَ وَ اِنّا لَجَمیعٌ حاذِرُونَ.» (اینان گروهى ناچیزند، و براستى كه ما را بر سر خشم آورده اند، و ما همگى به حال آماده درآمده ایم).
موسى به همراه بنى اسرائیل، در مسیر خویش به دریا رسیدند، و پشت سرشان دیدند كه فرعون با سپاهى گران و امكاناتى بسیار به آنان نزدیك مى شود. گفتند: هان اى موسى! «اُوذینا مِنْ قَبْلِ اَنْ تَأْتِیَنا وَ مِنْ بَعْدِ ماجِئْتَنا ...» (پیش از آنكه تو نزد ما بیایى و حتى پس از آنكه به سوى ما آمدى، مورد اذیّت و آزار قرار گرفتیم. اینك پیشاروى ما دریا و امواج سهمگین آبهاست و پشت سرمان فرعون و فرعونیان؛ پس راهى براى نجات ما از خدایت بخواه).
موسى(ع) گفت: «عَسى رَبُّكُمْ اَنْ يَهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَ يَسْتَخْلِفَكُمْ فِى الْاَرْض ِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ .» (امید كه پروردگارتان دشمن شما را نابود سازد و شما را در روى زمین جانشین آنان گرداند؛ آنگاه بنگرد كه چگونه عمل مى كنید).
یكى از خوبان قوم به نام «یوشع» گفت: فرمان خدا چیست؟
موسى(ع) پاسخ داد: فرمان این است كه با این عصا به دریا بزنم.
پرسید: پس چرا نمى زنى؟
موسى(ع) عصا را برگرفت و آفریدگار هستى به دریا پیام داد كه فرمانبردار و رام موسى(ع) باشد. با این فرمان، چنان لرزشى دریا را گرفت كه موسى(ع) نمى دانست عصا را به كدامین سوى آن بزند.
موسى(ع) عصا را به دریا نواخت و آبها را از هم شكافت و دو راه پدیدار شد. امّا بنى اسرائیل بهانه جو گفتند: اى پیامبر خدا! این راه تر است و ما نگران غرق شدن خویش هستیم. خدا به تقاضاى موسى(ع)، به بادى سوزان فرمان داد تا آن دو راه را خشك كند: «...فَاضْرِبْ لَهُمْ طَریقاً فِى الْبَحْرِ یَبَسَاً ...».
بنى اسرائیل ازپى موسى(ع) روان شدند؛ و در میان راه گفتند: ما برخى از دوستان خود را نمى بینیم.
موسى(ع) پاسخ داد: آنان نیز در حركتند.
امّا بهانه آوردند كه بدون اطمینان از وجود آنان نمى توانیم حركت كنیم.
موسى (ع) از خداى پرمهر خواست تا مدد رساند. پیام آمد كه عصا را به سوى راست و چپ حركت ده. با حركت عصاى موسى (ع)، پنجره ها و شبكه هایى پدیدار شد كه هر دو گروه در دو راه دریایى، یكدیگر را مى دیدند و هماهنگ به سوى مقصد روان شدند.
هنگامى كه فرعون به كنار دریا رسید، از ورود به آب هراسان شد؛ امّا به تحریك چاپلوسان، خود را به آب زد و سپاه او نیز ازپى فرمانده خویش وارد دریا شدند. بعد از اینكه آخرین نفر از یاران موسى(ع) از آن سوى نیل خارج و آخرین نفر فرعونیان از این سو وارد آب شد، بناگاه امواج پرتلاطم دریا بهم آمد و همه در كام آبها فرو رفتند. آنان در پرتو مهر خدا نجات یافتند و اینان به بوته هلاكت سپرده شدند.
یك پرسش: چرا خداى توانا همانگونه كه به پیام آورش موسى (ع)، انواع نشانه هاى روشن و معجزات را براى هدایت و نجات قومش ارزانى داشت، چنین نشانه هاى انكارناپذیرى را به دیگر پیامبران عنایت نفرمود تا حقیقت بر همه امّتها و ملّتها روشن و شبهات برطرف شود؟
پاسخ: خداى پرمهر و بنده نواز، براى رهنمود انسانها و پاكسازى روح آنان از آفت شرك و انحطاط، نشانه هاى روشن و معجزات آشكارش را پیوسته به پیامبرانش ارزانى مى دارد. منتها این نشانه ها به سبب تفاوت خرد و اندیشه و فرهنگها در روزگاران مختلف، متفاوت است.
از آنجا كه بنى اسرائیل به دلیل یك سركوب پایدار و تضعیف شدید فكرى و روحى به درجه اى از ناتوانى فكرى رسیده بودند كه استدلال و انگیزش خرد و اندیشه آنان به تنهایى كارساز نبود، ناگزیر معجزاتى روشن و فراوان به موسى (ع) ارزانى شد تا شاید به راه آیند. براى نمونه: این قوم چنان به ضعف و حقارت فكرى كشیده شده بودند كه پس از نظاره بر آن همه قدرت نمایى و نجاتشان از دریا، هنگامى كه در آن سو به گروهى بت پرست رسیدند و پرستش بتها را نگریستند، یكباره آمدند كه: هان اى موسى! «... اَجْعَلْ لَنا اِلهَاً كَما لَهُمْ آلِهَةٌ ...» (...همانگونه كه آنان خدایانى دارند، براى ما نیز خدایى [دیدنى ] قرار ده...). موسى (ع) در پاسخ آنان چه مى توانست بگوید، جز اینكه فرمود: «... اِنَّكُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ.» (براستى كه شما گروهى هستید كه جهالت مى ورزید).
امّا در جهان عرب و امّت اسلام، به هنگام فرود قرآن، با وجود انحطاط در ابعاد گوناگون، قدرت اندیشه و تیزبینى و هوشمندى به گونه اى بود كه جامعه مى توانست دلایل فكرى را دریابد و باران حقایق و معارف تفكّربرانگیز، آنان را تكان دهد و روح و جانشان را از راه درست و خداپسندانه به سوى والاییها راه نماید؛ به همین جهت، آیات خدا هماهنگ با روحیّات جامعه فرود آمد و در كنارش حجّتها آشكار شد تا تردیدها و ناباوریها برطرف و راه توحید و تقوا روشن شود و جامعه به فضاى پهناور دانش و ایمان بال گشاید و راه رستگارى را بپیماید.
دسته بندی: تفسیر قرآن سوره بقره
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
فضلُ یُتَقَرَّبُ بِه العبدُ اِلی اللهِ بَعدَ المَعرفةِ بِهِ الصلاةٌ وَ برُّ الوَالدینِ وَ تَرکُ الحسِد وَ العُجبِ وَ الفَخر.
برترین چیزی که بنده به وسیله آن به خداوند نزدیک می شود، پس از شناخت خدا نماز و نیکی به پدر و مادر و ترک حسد و خودپسندی و تکبر است.