توسط: حامد سلیمان پور
1,559 بازدید
1397/4/27
ساعت:00:00
وَ اتَّقُوا يَوْماً لا تَجْزِي نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَيْئاً وَ لا يُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لا يُؤْخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ «48»
و بترسيد از روزى كه هيچ كس چيزى (از عذاب خدا) را از كسى دفع نمىكند و هيچ شفاعتى از كسى پذيرفته نمىشود و از كسى غرامت و بدلى گرفته نشود ويارى نخواهند شد.
نكته ها:
در اين آيه به برخى باورهاى غلط و اميدهاى نابجاى يهود، اشاره شده است. آنان گمان مى كردند كه در روز قيامت اجدادشان، شفيع آنان خواهد شد. چنانكه بت پرستان، بتها را شفيع خود مى پنداشتند. برخى از آنان قربانى كردن را كفّاره ى گناهان دانسته و اگر پول نداشتند، يك جفت كبوتر را سر مى بريدند. گروهى از آنان به همراه مرده، طلا و زيورآلات دفن مى كردند تا به عنوان جريمه ى گناهانش بپردازد.غافل از آنكه قيامت بر خلاف دنياست كه برخى با پول و پارتى و يا حمايت شدن از قدرتها، بر مشكلاتشان پيروز مىشوند.
در روز قيامت، نسبت به كفّار تمام سببها قطع؛ «تَقَطَّعَتْ بِهِمُ الْأَسْبابُ» « بقره، 166» و نسبتها محو؛ «فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ» «مؤمنون، 101» و زبان عذرخواهى بسته مى شود؛ «وَ لا يُؤْذَنُ لَهُمْ فَيَعْتَذِرُونَ» «مرسلات، 36» مال و فرزند كارآيى ندارند؛ «لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ» «شعراء، 88» و خويشاوندى نيز ثمرى ندارد؛ «لَنْ تَنْفَعَكُمْ أَرْحامُكُمْ» «ممتحنه، 3» قدرتها پوچ مىشوند؛ «هَلَكَ عَنِّي سُلْطانِيَهْ» «الحاقه، 29» و شفاعت بدون اذن خداوند پذيرفته نمىشود؛ «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى» «انبياء، 28» و فديه پذيرفته نمىشود. «لا يُؤْخَذُ مِنْكُمْ فِدْيَةٌ» «حديد، 15»
بحثى درباره شفاعت
شفاعت از كلمه «شفع» به معناى يارى و نصرت است و به جفت چون كمك و ياور است اطلاق شده است. يعنى افرادى كه مايهاى از ايمان و تقوا و عمل داشته و در آن روز كمبودى دارند، لطفى به آن مايهها اضافه مىشود و در اثر جفت وهمراه شدن با لطف اولياى الهى، از قهر خداوند نجات مىيابند. بنابراين شفاعت، تنها شامل كسانى مىشود كه تلاشگرند، ولى در راه ماندهاند و نياز به قدرتى دارند كه در كنار آنان باشد.
حدود سى آيه از قرآن مربوط به شفاعت است كه به چند دسته تقسيم مىشوند:
1- آياتى كه شفاعت را نفى مىكنند، مانند: «يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ» «بقره، 254»، روزى كه معامله و دوستى و شفاعت در آن نيست.
2- آياتى كه شفاعت را مخصوص خداوند مىدانند، مانند: «ما لَكُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا شفيع» «سجده 4»، غير از او هيچ ياور و شفاعت كنندهاى نيست.
3- آياتى كه از شفاعت ديگران با اذن خداوند ياد مىكنند، مانند: «مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ» «بقره 255 »، چه كسى در نزد او (خداوند) شفاعت مىكند مگر به اذنش؟
4- آياتى كه شرايط شفاعت شوندگان را بيان مىكنند، مانند:
الف: شفاعت براى كسى است كه مورد رضايت خدا باشد. «وَ لا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضى» «انبیا 28»
ب: براى ظالمان، دوستدار و شفيعى نيست. «ما لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَ لا شَفِيعٍ» «غافر18»
ج: فرشتگان براى مؤمنان، دعا واستغفار مىكنند. «وَ يَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِينَ آمَنُوا» «غافر 7»
با توجّه به آيات فوق، معلوم مى شود كه شفاعت بى قيد و شرط نيست و شفاعت به اجازه و اذن خداست و شفاعت شونده، بايد واجد شرايطى باشد و اگر كسى شرايط شفاعت را دارا نباشد، هر چند همسر پيامبر خدا باشد، مورد شفاعت قرار نمى گيرد. چنانكه همسر نوح و لوط عليهما السلام به علّت فسق، مشمول شفاعت نشدند. «فَخانَتاهُما فَلَمْ يُغْنِيا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَيْئاً وَ قِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ» «تحریم 10 »
بنابراين شفاعتى سازنده است كه انسان را با اولياى خدا پيوند دهد و مانع يأس او شود. ولى اگر ايمان به شفاعت سبب جرأت بر گناه گردد، همانگونه كه مسيحيان عقيده دارند كه عيسى فدا شد تا گناهان ما بخشيده شود، هرگز قابل قبول نيست.
سؤال: آيا شفاعتِ اولياى خدا، به معناى ايستادن در برابر اراده ى خدا نيست؟ كسى را كه خدا اراده كرده عذاب كند، پيامبر با شفاعت خود جلو آن اراده را نمى گيرد؟
پاسخ: هم كيفر بدكاران و هم اجازه شفاعت به اولياى خود، اراده و خواست اوست. بنابراين شفاعت اولياى خدا، چيزى در برابر اراده ى الهى نيست.
سؤال: آيا شفاعت اولياى خدا به اين معناست كه لطف و مهربانى آنان از خدا بيشتر است. زيراخدا مى خواهد عذاب كند و اولياى او شفاعت مى كنند؟
پاسخ: هم وجود رحم در اولياى خدا و هم اجازه ى استفاده از آن، از طرف خداست. بنابراين
اوست كه با رحم و لطف خود، اجازهى شفاعت مى دهد.
سؤال: آيا شفاعت، اراده ى خدا را تغيير می دهد؟
پاسخ: اراده ى خداوند در شرائط مختلف يك نوع نيست. اراده خدا بر كيفر گناهكار است، ولى اگر او توبه كند، قهرش را برمى دارد. زيرا شرائط انسان گناهكار با انسان توبه كار فرق دارد.
انسانى بخاطر محبّت و ارادت و اطاعت از اولياى خدا در دنيا، مشمول شفاعت آنان مى شود و ديگرى كه مخالف آنان بوده، مشمول نمى شود.
اسباب بخشايش گناهان در دنيا سه چيز است:
ولى در آخرت، راه بخشش فقط شفاعت و رحمت ويژه الهى است.
پيام ها:
1- ترس از حضور در دادگاه الهى، بدون وجود هرگونه وكيل يا شفيعى، زمينه ى تقويت تقواى الهى است. «وَ اتَّقُوا يَوْماً»
2- در برابر عقايد خرافى وباطل، با قاطعيّت برخورد كنيد. «لا يُقْبَلُ، لا يُؤْخَذُ»
-------------
تفسیر برهان ج 2 ص 311
حضرت امام صادق (ع) فرمود: این چنین روزی روز مرگ است، پس شفیع و فدایی در جلوگیری ازآن کارساز نخواهد بود اما در قیامت ما و خاندان ما کردار شیعیان خود را به تمامی جبران می کنیم...
دسته بندی: تفسیر قرآن سوره بقره
برچسب ها: تفسیر قرآن سوره بقره آیه 48 شفاعت تفسیر برهان امام صادق (ع) شفیع قیامت شیعیان
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
مَنْ أصْغی إلی ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ.
هر کس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور برای خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوی و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.