گر غدیر و اهدافش تحقق می یافت، فقر، درماندگی و بدبختی از جهان رخت بر می بست
آیت الله سید صادق شیرازی :
اگر غدیر و اهدافش تحقق می یافت، فقر، درماندگی و بدبختی از جهان رخت بر می بست
در آستانه ی عید بزرگ خدا عید سعید غدیر، بزرگ مرجع جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید صادق حسینی شیرازی مدظله العالی بخشی از جلسه ی درس خارج فقه خود را به موضوع عیدالله الاکبر غدیر اختصاص دادند و گوشه هایی از ریشه و پایه ی رواییِ آن را برشمرده و بیانات ارزشمند خود را این گونه آغاز نمودند:
روز غدیر خم به حسب روایات مستفیضه و متواتر معنایی و حداقل متواتر اجمالی عید خوانده شده و در بعضی از روایات نیز از آن به عنوان اعظم اعیاد یاد شده است. شهید ثانی در کتاب ارزشمند فقهی خود، یعنی شرح لمعه آورده است: نظر به این که از این عید در روایات این گونه تعبیر شده است، لذا این تعبیر حکومت دارد و ادله ی نماز عید را توسعه می دهد.
به دیگر بیان از متقدمین و متأخرین و نیز معاصران بر آنند که نماز عید فطر و عید قربان که در زمان عدم بسط ید امام معصوم علیه السلام [و امروزه که امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف در پس پرده ی غیبت هستند] مستحب است، در این روز نیز استحباب دارد و بر پایه ی آنچه در بعضی حواشی عروة الوثقی آمده است، مشهور فقهای شیعه قائل به این امر هستند.
ایشان افزودند: با توجه به این که ادله بر حُسن این مطلب دلالت دارد، لذا امشب و فردا، شب و روز عیدی به این عظمت است.
معظم له سپس به خطبه ای که رسول خدا صلی الله علیه وآله و خطبه ای که امیرالمؤمنین علیه السلام در چنین روزی ایراد کردند اشاره نموده و فرمودند: اگر اهداف این عید و این روز همان گونه که آن دو بزرگ فرمودند تحقق یابد همه ی جهانیان از آسایش دو جهان برخوردار خواهند شد.
ایشان در ادامه بخشی از خطبه ی غدیر را برای حاضران خواندند که امیرالمؤمنین علیه السلام در آن می فرماید: « إن الله جمع لکم عیدین عظیمین کبیرین، ولا یقوم أحدهما إلا بصاحبه؛ خدای متعال دو عید عظیم و بزرگ یکجا برای شما جمع کرده که هیچ یک بدون دیگری قوام نمی یابد».
معظم له در تبیین این که عظیم و کبیر با هم آمده است فرمودند: شاید بیان دو لفظ فوق از باب جمع مترادفین باشد یا بنا بر افضل و احسن آن باشد که دو کلمه مترادف نبوده، بلکه از باب اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا باشد، چه این که اگر لفظ عظیم یا کبیر به تنهایی آورده شود معنای مترادف خود را می دهد، ولی چون در این جا با هم آمده است، شاید بتوان گفت که عظیم از نظر کیفی است و کبیر از نظر کمی است.
گفتنی است که مراد حضرت از دو عید بزرگ همزمانی روز غدیر خم با روز جمعه بوده است.
آن گاه مرجع عالیقدر درباره پیوند ناگسستنی قرآن و عترت سخن گفته و یادآوری کردند که: جمع دو عید بزرگ در واقع عبارت اُخرای آن سخن پیامبر صلی الله علیه وآله است که فرمودند: «... کتاب الله و عترتی أهل بیتی، و انهما لم یفترقا...؛ کتاب خدا و عترتم اهل بیتم و آن دو از یکدیگر جدا نمی شوند».
لفظ لم در این عبارت «تأبید؛ همیشگی بودن» را می رساند و بدان معناست که قرآن و اهل بیت علیهم السلام بدون دیگری معنایی ندارند.
ایشان افزودند: رسول خدا برای تبیین همسنگ و یکسانی قرآن و عترت دو انگشت سبابه ی دستان خود را کنار یکدیگر قرار دادند و البته اگر از دو انگشت یک دست استفاده می کردند، به دلیل عدم همسانی دو انگشت، برتری یکی بر دیگری مطرح می شد. این که از صدر اسلام تا امروز « حسبنا کتاب الله؛ کتاب خدا ما را بس است» تکرار می شود، سخنی است بی ربط، و هیچ دلیل قرآنی ندارد که اگر دلیل از قرآن بر صحت این ادعا ارائه شود می پذیریم، اما چنین مطلبی خلاف تواتر نقل از پیامبر صلی الله علیه وآله است. امیرالمؤمنین علیه السلام نیز همین را فرمودند، بدین معنا که آنچه در قرآن نیامده، از عترت نیز شنیده نشده است و آنچه آنان فرموده اند سخن قرآن است و اصلاً عترت رسول خدا صلی الله علیه وآله هستند که راسخون در علم اند و از تفسیر و تأویل قرآن آگاهند.
آیت الله العظمی شیرازی مدظله العالی افزودند: پس از شهادت رسول خدا صلی الله علیه وآله کسانی میان قرآن و عترت جدایی انداختند، مصیبت و بلای دنیا و آخرت از همان زمان شروع شد. در این باره روایت و شواهد تاریخی بسیاری وجود دارد.
آن گاه به نقل داستانی تاریخی پرداخته و فرمودند: یکی از علمای عامه که او را با عبارت «من الثقات» توصیف کرده اند و حدود هزار سال پیش زندگی می کرده است. در کتب عامه از جمله مرآة الجنان یافعی و ابن خلّکان آمده است که این عالم گفت: شبی امیرالمؤمنین را در خواب دیدم. به او گفتم: پس از فتح مکه خانه ی ابوسفیان را ـ که یاران و نزدیکانتان را کشت و بزرگ مشرکان بود ـ جای امن خواندید و این که هرکس وارد آن شود در امان خواهد بود، اما آنان با حسین تو آن گونه رفتار کردند!
امام به او فرمودند: پاسخ پرسش تو را ابن صیفی داده است. آن عالم نزد ابن صیفی ـ که از شاعران روزگار خود بود ـ رفت و ماجرای خواب خود را برای او بازگفت.
ابن صیفی گریست و گفت: امشب شعری از زبان حال اهل بیت علیهم السلام سروده ام که برای هیچ کس نخوانده ام، آن گاه آن را برای او خواند. مطلع این شعر از این قرار است:
ملکنا فکان العفو منّا سجیةً *** ولما ملکتم سال بالدم أبطح
فحسبکم هذا التفاوت بیننا *** وکل إناء بما فیه ینضح
(چون قدرت در دستمان بود، گذشت از دشمنان در پیش گرفتیم؛ و آن گاه که قدرت به دستتان رسید جوی خون به راه افتاد؛
تفاوت میان ما اهل بیت و شما همین بس که از کوزه همان برون تراود که در اوست).
معظم له در ادامه افزودند: غدیر یعنی ائمه ی اطهار و چهارده معصوم علیهم السلام و رفتار و شخصیت امیرالمؤمنین علیه السلام تبلور غدیر بوده و هست و خواهد بود. اگر یکی از خصلت های والای آن حضرت به جهانیان معرفی شود، در معرفی حضرتش کافی است. می بینیم پس از پیروز شدن بر دشمن و دسترسی داشتن به آنان، اما حتی یک نفرشان را نکشتند.
ایشان با اشاره به یکی از نمونه های تاریخی یادآوری کردند که امیرالمؤمنین علیه السلام در یمن کارگزار داشتند و او عبیدالله بن عباس بود. همان زمان معاویه ـ که عامه با احترام از او نام می برند و در عین حال خود نوشته اند و روایت کرده اند ـ پسر عطاط را به عنوان کارگزار خود در یمن بدان سامان روانه کرد.
او در راه خود تا رسیدن به یمن هرجا که رسید آدم کشت و در آتش سوزاند تا آن جا که ـ بنا به نقل تاریخ ـ شمار کسانی که او کشت و سوزاند به سی هزار تن رسید و تنها گناهی که آنان داشتند دوستی علی بن ابیطالب علیهماالسلام بود. ابن عطاط دو فرزند خردسال عبیدالله بن عباس را پیش چشمان مادرش سر برید.
آیت الله العظمی شیرازی مدظله افزودند: این پیروان به فرموده ی: « إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ» تن دادند و چون رفتاری ظالمانه از آن حضرت ندیده بودند او را پذیرفتند و لذا قربانی خشم طاغوت زمان شدند.
مسلم بن عقبه که بعدها مسرف خوانده می شد از سوی یزید به سوی مدینه رفت و در حرّه آن جنایت دهشت بار را به وجود آورد، چندان که مؤرخان عامه و خاصه نوشته اند: « حتی ساوی الدم قبر رسول الله؛ تا آنجا که خون مردم با [سنگ] قبر رسول خدا همسطح شد».
معظم له در ادامه فرمودند: روزگار حاکمان عباسی نیز وضع به همین منوال بود و ـ چنان که در تاریخ آمده است ـ در روزهای ماه مبارک هزاران تن را زنده به گور می کردند.
تمام این کج روی ها نتیجه ی انحراف از غدیر بود و اگر غدیر از مسیر خدا خواسته اش منحرف نمی شد، قطعاً روزگار مردم بهتر و به مراتب بهتر و آزادی های: اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد بیشتر می بود.
دشمنان امیرالمؤمنین علیه السلام بر پیشانی افراد داغ می نهادند چون پیروان آن حضرت بودند و آنان جز در موارد اضطرار از خانه بیرون نمی آمدند و در صورت خارج شدن از خانه پارچه ای بر پیشانی خود می بستند تا داغ پیشانی شان پنهان بماند، مبادا که مورد آزار دشمنان قرار گیرند و مایه ی اندوه دوستداران شوند.
ایشان افزودند: در روایت آمده است که اگر اهداف غدیر محقق می شد « لأکل الناس من فوقهم ومن تحت أرجلهم؛ به یقین مردم از فراز خود و از زیر پای خود [از خیرات هستی] می خوردند و بهره مند می شدند».
اگر غدیر و اهداف آن تحقق می یافت، فقر و درماندگی از جهان رخت بر می بست. امروز در جهان اسلام قوانینی تصویب و اجرا می شود که با صریح قرآن در تضاد است و بر خلاف فرموده ی قرآن کریم، بدهکار باید به زندان برود و ...
امروزه ما روحانیون و مبلّغان دینی وظیفه داریم غدیر و اهداف آن را به همگان برسانیم تا به مسئولیتی که رسول خدا صلی الله علیه وآله بر دوش ما نهاده اند عمل کرده باشیم، آن جا که فرموده اند: « کلکم راع وکلکم مسئول عن رعیته؛ همگی تان سرپرستانید و همگی نسبت به زیردستان مسئولید» و به جهانیان برسانیم که قرآن بدون عترت، عترت بدون قرآن و غدیر بدون همسنگ آن ممکن نیست.
ایشان افزودند: در روایت آمده است: « إن الله آخذ علی العلماء أن یعلّموا قبل أن یأخذ علی الجهال أن یتعلّموا؛ پیش از آن که خدای متعال بر جاهلان فرا گرفتن را واجب کند بر عالمان آموختن به دیگران را واجب کرده است».
سپس در مقام توضیح فرمودند: تصور نشود که مراد از عالم، مراجع تقلید و امثال آنان نیست، چه این که هرکسی نسبت به علمش قضیه ی حقیقیه و به نسبت علمش عالم است. در آن صورت مقدمات وجودش که «یعلّموا» باشد واجب می شود.
حضرت آیت الله العظمی شیرازی مدظله العالی در پایان عید سعید غدیر خم را به همگان تبریک گفتند و برای این که همگان خود را برای جهانی شدن این عید سعید آماده سازند دعا کردند.