ناگفته هایی از حقایق عاشورا (19)- نامه ابن عبّاس به یزید

ناگفته هایی از حقایق عاشورا (19)- نامه ابن عبّاس به یزید

توسط: هادی گردانی

815 بازدید

1401/2/21

ساعت:21:34

نامه ابن عبّاس به یزید

شاهد دیگر آن که وقتی سیّدالشهداء علیه السلام از مکّه خارج شدند، ابن زبیردر مکّه آسوده شد و اعلام خلافت کرد و مشغول بیعت گرفتن از مردم شد. اما ابن عبّاس و شخصیت های دیگر با او بیعت نکردند.

چون یزید از این ماجرا آگاه شد، در نامه ای از ابن عبّاس به جهت بیعت نکردنش با ابن زبیر تشکّر کرد و نوشت: ... ابن عبّاس! تو با بیعت نکردنت رابطه خودت را با من حفظ کردی و خدا پاداش کسانی را که صله رحم می کنند، به تو بدهد و ما این لطف تو را فراموش نمی کنیم و به زودی محبّت تو را جبران خواهیم کرد.

یزید در ادامه نامه نوشت: از تو می خواهم حقیقت را به دیگر مردم بگویی و نگذاری که با ابن زبیر بیعت کنند; چرا که تو نزد مردم فردی مورد قبول هستی و از تو می پذیرند.

ابن عبّاس پاسخ ارزش مندی به نامه یزید داد. وی در پاسخ او نوشت:

ای یزید!... این که من با ابن زبیر بیعت نکرده ام، به خدا سوگند! به جهت محبّت به تو نبوده است وخداوند به نیّت من آگاه است; تو دست نگه دار و به من خوبی نکن! چرا که از من خوبی نخواهی دید.

چگونه من از تو حمایت کنم؟ تو حسین علیه السلام و فرزندان خاندان عبدالمطّلب را که چراغ های هدایت و ستارگان دانش بودند، به قتل رسانده ای و همه اینان در عراق به دستور تو به قتل رسیده اند... .

هرگز فراموش نمی کنم که شما حسین علیه السلام را تحت تعقیب قرار دادید تا آن بزرگوار از حرم پیامبر خدا به مکّه فرار کند. او را فراری دادید تا از حجاز بیرون برود و وارد خاک عراق شود.

این کلمات، به نکات دقیق و ناگفته های عاشورا اشاره دارند; ناگفته هایی که از حقیقت ها و نکته هایی چنین ظریف و تاریخی سرچشمه می گیرند.

البته برخی از این مطلب تعجب خواهند کرد، ولی با تحمّل و دقّت، به این نکته ها و حقایق پی خواهند برد. آنان کاری کردند که سیّدالشهداء علیه السلام از حجاز خارج شود و آن حضرت را تعقیب کنند.

ابن عبّاس در ادامه می نویسد:

امام حسین علیه السلام را با خوف و ارعاب و نگرانی از حرم رسول خدا صلی اللّه علیه وآله خارج کردید، سربازان تو در آن جا به جهت دشمنی با رسول خدا صلی اللّه علیه وآله و اهل بیت او علیهم السلام، از فرصت استفاده کردند و با وجود کمی یاران او، همانند کشتار اهل شرک و کفر، آنان را به قتل رساندند! ای یزید! بعد از این همه مصیبت، تو از من توقع محبّت داری؟ خون خاندان من از شمشیر تو می چکد و من باید از تو انتقام بگیرم.

نامه ای که ابن عبّاس به یزید نوشت، نکاتی در بر دارد که به دو نکته مهم آن اشاره می شود:

1 . یزید موجب شد که امام حسین علیه السلام مدینه را ترک گوید; چرا که سربازان حکومتی آن حضرت را تعقیب و تحت فشار قرار دادند;

2 . گرفتن انتقام از یزید، چون او قاتل امام حسین علیه السلام است.

این نامه از جمله اسناد تاریخی مهم، در داستان عاشوراست.

سخنرانی معاویه، فرزند یزید

یکی دیگر از شواهدی که قاتل بودن یزید را اثبات می کند، سخنرانی معاویه فرزند یزید است. وقتی یزید مرد، معاویه بن یزید که در توصیف او می گویند: جوان صالحی بوده، در نخستین سخنرانی خود گفت: پدرم قاتل حسین علیه السلام است(!)، جدّم غاصب خلافت بوده و من کاری به خلافت ندارم.

بعضی از نویسندگان ما گفته اند: او شیعه بوده است، به رغم این که مردم را به سوی امام سجّاد علیه السلام راهنمایی نکرده است. ولی نویسنده در شیعه بودن او تأمّل دارد. به هر حال، او خلافت را نپذیرفته است.

ابن حجر مکّی در کتاب الصواعق المحرقه که در دفاع از شیخین و ردّ بر شیعه نوشته، چنین می نگارد:

معاویه بن یزید به میان مردم نیامد و نماز جماعت به امامت او برگزار نشد و در امور حکومت دخالت نکرد و فقط چهل روز حاکمیّت داشت و از ویژگی هایی که بر خوبی او دلالت دارد، این است که وقتی بر فراز منبر رفت، گفت:همانا این خلافت، ریسمان الهی است و جدّم معاویه آن را به ناحق از علی بن ابی طالب گرفت و آن چه را می خواست انجام داد... سپس نوبت به پدرم رسید که او نیز اهلیّت تصدّی خلافت را نداشت و با فرزند دختر رسول اللّه صلی اللّه علیه وآله به دشمنی پرداخت... .

او در حالی که گریه می کرد، افزود:

یزید عترت رسول خدا صلی اللّه علیه وآله را به قتل رساند، شرب خمر را مباح کرد و کعبه را تخریب نمود، او اهل جهنم است و بر ما بسیار دشوار است... .

بنابراین سخنرانی، فرزند یزید به قاتل بودن پدرش اقرار کرده است. او حتی به نتیجه این جنایت که ورود به دوزخ است نیز اعتراف کرده و بعد هم دست از خلافت برداشته و گفته است: خودتان می دانید و من به خیر و شر حکومت کاری ندارم. 1 . الصواعق المحرقه: 134.

اقرار ابن زیاد

اقرار ابن زیاد

شاهد دیگر بر این موضوع اقرار خود ابن زیاد است. وی می گوید:

من بین دو امر مخیّر بودم; یا حسین را بکشم و یا خودم کشته شوم، پس منقتل او را برگزیدم.1

به راستی کجا هستند کسانی که ادّعا می کنند که این جنایت ها بدون علم و اطّلاع یزید بوده است؟ یا آن که می گویند: ما در قاتل بودن یزید تردید داریم(!)

از این رو، پاسداری از حریم عاشورا وظیفه و تکلیف ما است; چرا که ائمّه اطهار سلام اللّه علیهم به حفظ این روز اهمیت فراوانی می دادند و مراجع تقلید بزرگ نیز که پیرو مکتب اهل بیت علیهم السلام هستند به پیروی ائمّه علیهم السلام در خیابان ها با سر و پای برهنه به راه می افتادند.

بنابراین، کسانی که با شعائر حسینی مبارزه می نمایند و در بعضی از کارها در این باره خدشه می کنند، یا نادان هستند و یا با برخی از بیگانگان ارتباط دارند و از این رو، مسئولیت ما سنگین تر می شود.

تفسیر روز

سوره بقره آیه 254-251

1402/7/20

تفسیر قطره ای قرآن

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...


1,008 بازدید

حدیث روز

مَنْ أصْغی إلی ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ.


هر کس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور برای خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوی و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.

امام جواد علیه السلام

قاسمیه در شبکه های اجتماعی