مراقبات ماه مبارك رمضان - قسمت یازدهم

مراقبات ماه مبارك رمضان - قسمت یازدهم

توسط: حامد سلیمان پور

742 بازدید

1400/2/12

ساعت:03:33

تعريف دعا و شرایط آن

تعريف دعا:
 قبل از هر چيز دعا را در اصطلاح خود، تعريف مى كنيم : (( درخواست شخص پست و پايين ، با خضوع و فروتنى ، چيزى را از شخص بلند مرتبه ، دعا مى باشد. ))

شرايط دعا
چند شرط از شرايط دعا از اين تعريف بر مى آيد كه ابتدا آنها را برشمرده و سپس ساير شرايط را كه در روايات آمده است بدنبال آنها ذكر مى كنيم :
(1)حضور قلب .
با توجه به اين كه دعا عبارت است از خواستن و خواستن امرى باطنى است ، نتيجه مى گيريم كه دعاى بدون حضور قلب ، دعا نيست .

(2)خضوع و فروتنى .

(3)اميدوارى .
چون خواستن بدون اميدوارى تحقق نمى يابد، اميدوارى نيز از شرايط دعاست .

(4)شناخت خدا و اعتقاد به قدرت او و علم او به نياز.
زيرا اميدوارى كه يكى از شرايط دعا مى باشد در صورتى تحقق مى يابد كه دعا كننده خداوند را شناخته و علم و قدرت او را نسبت به خواسته خود باور داشته باشد.
لازم به ذكر است درجه اى از خضوع، در مقابل بعضى از بزرگان خضوع محسوب مى شود در حالى كه همين درجه از خضوع در مقابل كسى كه بزرگى بيشترى داشته باشد خضوع نيست . و خداوند متعال بزرگتر از هر بزرگى است و حتى دعاى بدرگاه او بدون اجازه او مخالف خضوع در مقابل اوست . و خداوند نه تنها اجازه داده بلكه با اين آيه از ما خواسته است : (( و هنگامى كه بندگانم از تو درباره من سوال كنند، (بگو) من نزديك بوده و دعاى دعاكنندگانى كه مرا بخوانند، اجابت مى كنم . پس به من روى آورده و به من اعتماد نمايند. )) (18)
مطلب ديگر اين كه خواستن حقيقى كه در تعريف دعا آمده بود بوجود نمى آيد مگر هنگام درخواست خير واقعى ؛ و بنده خير و شر خود را تشخيص نمى دهد چنانچه خداى متعال مى فرمايد: (( و انسان با دعاى خيرش ، شر را مى خواهد. )) گرچه خير واقعى كه هيچگونه شرى در آن نباشد منحصر در نزديكى و رضايت اوست . در (( مصباح الشريعه )) آمده است : دعا يعنى در حالى كه انديشه ات غرق در مشاهده پروردگار بوده و اختيار را از كف داده و تمام امور ظاهرى و باطنى خود را به پروردگار تسليم و واگذار كرده اى ، با تمام اعضا و جوارح حاجت خود را از خداوند بخواهى . بنابراين لازم است دعا كننده توجه كند، كه دعاى او خير باشد و از خدا چيزى نخواهد كه شر بوده و به ضررش باشد. و هنگامى كه آثار اجابت را نديد از اجابت مايوس نشود. چون ممكن است چيزى را كه در دعايش خواسته به زيان او بوده و خداوند با عدم اجابت دعاى او خير او را برايش پيش آورد. و نبايد به خدايى كه صادقانه وعده اجابت داده بدگمان شود.

راز عدم اجابت دعاى خوبان
عدم استجابت دعاى خوبان باين جهت است كه خداوند نسبت به بندگان صالحش عنايت كامل دارد. و اين عنايت باعث مى شود كه او را از چيزهايى كه باعث ضرر اوست حفظ كند؛ گرچه بخيال خود سعادتش در آن است ؛ مانند قصه حضرت خضر (عليه السلام ) كه آن بچه را كشت ؛ اگر فرض كنيم پدر و مادرش از روى نادانى فكر مى كردند خير آنها در زندگى و بقاى فرزندشان مى باشد و از خدا همين را مى خواستند، ولى خداوند مى دانست كه در صورت زنده ماندن فرزند، پدر و مادر، كافر و هلاك مى شوند؛ در اين صورت اجابت دعاى آنان فقط در كشتن فرزندشان بود. دعا كننده ، دعا مى كند و مقصود خود را دوست دارد، بخاطر اين كه فكر مى كند سعادت او در همان چيزى است كه مى خواهد و وقتى خداى متعال مى بيند كه او اشتباه مى كند و خير او در خلاف آن است ، در اينجا اجابت واقعى اين است كه چيزى به او بدهد كه خير واقعى اوست ، نه چيزى كه او آن را خير مى داند ولى باعث هلاكت اوست . و مردم نيز با يكديگر همينطور رفتار مى كنند: مثلا اگر كسى خيال كند در ظرفى كه زهر است ، پادزهر مى باشد و در ظرفى كه پادزهر است ، زهر مى باشد و از پدرش بخواهد مايع درون ظرف را به او داده تا بنوشد و شفا پيدا كند ولى پدرش بداند، آنچه را مى خواهد سم است ، اجابت او اين است كه از دادن آن به او خوددارى كرده و به او پادزهر بدهد و اگر بداند مايع درون ظرف سم و باعث نابودى اوست و آن را به او بدهد، خواهد گفت : من از پدرم پادزهر خواستم ولى به من زهر داد.
خداوند نيز كه از تمام جزئيات و خصوصيات بندگانش مطلع است ، مى داند فلان بنده طورى است كه اگر مثلا مالى را كه مى خواهد، به او عنايت كند، از رضايت و قرب پروردگار دور مى شود؛ گر چه او نداند و آن را از خدا بخواهد. عنايت كامل خدا در اينجا، اين است كه او را از آن مال محروم كند و آن مال را به فقرى تبديل كند كه از او فرار مى كرد. زيرا فقير تنها به اين جهت مال را مى خواست كه خيال مى كرد سعادت او در آن است ؛ مانند كسى كه خيال مى كرد محتويات ظرف پادزهر است . خداوند متعال نيز كه مى داند بزرگترين سعادت براى او فقر است و بى نيازى باعث بدبختى اوست و او بخاطر نادانى خود آن را مى خواهد، اگر مال را به او عنايت نمايد، دعاى او را اجابت ننموده و اجابت حقيقى، فقير نمودن اوست . زيرا اعطاى مال شكل اجابت داشته ، ولى خالى از روح اجابت است ولى عدم اعطاى مال بر عكس است . آنچه گفتيم بر گرفته از روايات بود؛ حتى در بعضى از روايات داريم : (( خداوند بخاطر عنايتى كه به بندگان مؤ منش دارد، اى بسا آنان را به گناهان كوچك مبتلا مى كند تا به عجبى كه بدتر از گناه و مايه نابودى اوست ، گرفتار نشود. ))
بهر صورت خداوند در رابطه با مؤ منين جز خير انجام نمى دهد گرچه اعمال او با توجه به ويژگيها و حالات فردى و با توجه به حكمت الهى ، متفاوت باشد. و هر خيرى كه مخالف با حكمت و عدل خدا نبوده و با ويژگيهاى مؤ من سازگار باشد، خداوند متعال با عنايت خود آن را به مؤ من عطا مى فرمايد گرچه مؤ من آن را نخواسته باشد.


پرسش و پاسخ
در اينجا اين سؤ ال پيش مى آيد كه اگر عطاياى خداوند اينگونه است ، پس ‍ دعا چه فايده اى دارد؟ و معناى اجابت چيست ؟ بايد گفت : فايده دعا اصلاح حكم و حكمت الهى است . زيرا گاهى حالات و اعمال بنده بگونه اى است كه حكمت الهى اقتضا مى كند او را از خير خاص محروم نمايد، ولى وقتى دعا با آن اعمال و حالات همراه شود، حكمت الهى اقتضا مى كند او را از آن خير محروم ننمايد. از طرف ديگر، دعا فوايد زياد ديگرى غير از اجابت دارد.

(5)اميدوارى به خدا و قطع اميد از ديگران .
خداوند مى فرمايد: (( و با اميد و آرزو و ترس او را بخوانيد. )) و در (( كافى )) و ساير كتابهاى معتبر نيز امام صادق (عليه السلام ) و او از پدرانش (عليهم السلام ) و آنها از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت كرده اند كه خداوند متعال به يكى از پيامبرانش وحى كرد:
(( قسم به عزت و جلال و مجد و ارتفاع من بر عرشم ، بلاشك اميد هر كسى را كه به غير من اميدوار شود حتما قطع مى كنم ؛ و بدون ترديد و حتما لباس خوارى در ميان مردم به او مى پوشانم ؛ و يقينا و بطور قطع او را از قرب خود كنار مى زنم ؛ و بى ترديد و بلاشك او را از پيوستن به خودم دور مى كنم . در حالى كه سختيها در دست من است اميد او در سختيها به ديگران و به ديگران اميدوار است و درِ ديگران را مى كوبد در حالى كه كليد درها در دست من بوده و درها هم بسته است ، و درب من براى كسى كه مرا بخواند باز است . كيست كه در حوادث ناگوار به من اميد بسته و من اميد او را براى بر طرف شدن ناگواريش قطع كرده باشم ! كيست كه براى كار مورد علاقه اش به من اميدوار شده و من اميد او را از خود قطع نموده باشم ! تمام آرزوهاى بندگان نزد من محفوظ است . ولى آنها به حفظ من راضى نشدند، آسمانهاى خود را پر از كسانى نمودم كه از تسبيح من خسته نمى شوند و به آنان دستور دادم درها را بين من و بندگانم نبنديد ولى بندگانم به سخن من اعتماد نكردند.
آيا نمى داند اگر حادثه اى از حوادث ناگوار من به او برسد كسى جز من نمى تواند آن را بر طرف كند! آيا من كه قبل از در خواست عطا مى كنم ، فكر مى كند اگر از من درخواست شود خواسته او را نمى دهم ! آيا من بخيلم كه بنده ام مرا بخيل مى داند! آيا جود و كرم ، مال من نيست ! آيا عفو و رحمت بدست من نيست ! آيا محل آرزوها نيستم ! چه كسى غير من آرزوها را قطع مى كند! آيا اميدواران نمى ترسند كه به غير من اميدوار مى شوند!
اگر اهل آسمانها و زمينهايم همگى آرزو كنند و به هر كدام از آنان باندازه تمام آنچه همگى آرزو كرده اند، بدهم به اندازه ذره اى از داراييم كم نمى شود. و چگونه مالى كه من سرپرست اويم كم مى شود!
چه بيچاره اند كسانى كه از رحمتم مايوس هستند، چه بدبختند كسانى كه از دستوراتم سرپيچى كرده و من را در نظر ندارند. )) .
و در حديث قدسى آمده است : (( من نزد گمان بنده مؤ منم هستم . پس ‍ نبايد جز خير به من گمان داشته باشد. ))
رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند: (( در حالى به درگاه خداوند دعا كنيد كه يقين به اجابت او داريد. ))
از امام صادق روايت شده كه فرمودند: (( وقتى كه دعا كردى ، گمان كن كه حاجت تو دم در است . )) و در روايت ديگرى چنين آمده است : (( دلت را متوجه كن و گمان كن حاجت تو دم در است . ))
نيز روايت شده است : (( فرعون در حال غرق شدن از موسى كمك خواست ولى او را يارى نكرد، خداوند به موسى وحى كرد علت اين كه فرعون را يارى نكردى ، اين بود كه تو او را نيافريده اى و اگر از من يارى مى خواست ياريش مى نمودم )) داستان قارون و سرزنش خداوند، حضرت موسى را، بخاطر يارى نكردن او نيز معروف است .
خوش گمانى به خدا و تفاوت آن با بى مبالاتى در دين
برادرم ! روايات مى گويد: كسى به خدا خوش گمان نبوده ، مگر اين كه خداوند با همان گمان ، با او رفتار كرده است . ولى خيلى ها فريب خورده و بى مبالاتى در دين را با خوش گمانى به خدا اشتباه گرفته اند. و اگر شيطان براى انسان چنين وانمود كند كه گناه او ناشى از خوش گمانى او به خداست بايد از او دليل خواسته و بگويد: اگر واقعا چنين است پس چرا در مورد رزق خود خوش گمان نيستم - رزقى كه خداوند آن را تضمين نموده و با سوگند بر آن تاكيد كرده است . و اگر به عنايت و لطف و كرم او خوش گمانى ، اين صفات ، فقط مربوط به امور اخروى نيست و اگر در امور دنيايت نيز به كرم او معتقد هستى چرا وقتى اسباب رزق را از دست مى دهى مضطرب شده و به كرم او تكيه نمى كنى ؟ و چرا بخاطر حاجتهاى دنيوى اين همه غصه خورده و اندوهگين مى شوى ؟ و اگر پدر پولدار و با محبتى كه روزى تو را تضمين كرده بود، داشتى ، به سخن او اعتماد و ضمانت او را قبول نمى كردى ؟ آيا عنايت خدا را كمتر از لطف پدرت مى دانى ؟ يا مى ترسى ناتوان باشد! يا احتمال مى دهى از تو دريغ كند! يا باور ندارى كه او ارحم الراحمين ، تواناترين قدرتمندان و بخشنده ترين بخشندگان است .
روايت شده است : (( هنگامى كه خدا از حساب خلق فارغ شد، مردى باقى مى ماند كه گناهان او بيش از كارهاى نيكش مى باشد، فرشتگان او را به طرف آتش مى برند ولى او سرش را بر مى گرداند. خداوند دستور مى دهد كه او را برگردانيد، آنگاه به او مى گويد: چرا سرت را برگرداندى - در حالى كه خداوند خود مى داند.- مى گويد: پروردگارا! چنين گمانى به تو نداشتم ، خداوند متعال مى فرمايد: فرشتگانم ! قسم به عزت و جلالم او يك روز هم به من خوش گمان نبوده ولى چون ادعا مى كند خوش گمان بودم ، او را به بهشت ببريد.

(6)پرهيز از گناه بويژه ستم مالى و آبرويى به مردم .
در حديث قدسى آمده است : (( دعا از تو، اجابت از من ، زيرا دعائى از من پوشيده نمى ماند مگر دعوت حرام لقمه . ))
نيز از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت شده است : (( كسى كه دوست دارد دعايش مستجاب شود، بايد كسب و خوراكش را حلال نمايد. ))
از جمله نصيحتهايى كه خداوند به حضرت عيسى (على نبينا و آله و عليه السلام ) نمود، اين بود: (( به ستمگران بنى اسرائيل بگو: در حالى كه مال حرام زير پايتان و بتها در خانه هايتان است به درگاه من دعا نكنيد. زيرا سوگند ياد كرده ام كه دعاى هر كسى را كه مرا بخواند اجابت نمايم . و اجابت اينان تا موقعى كه پراكنده گردند جز لعنت چيزى نيست . ))
از پيامبر روايت شده است كه : (( خداوند به من وحى كرد: برادر منذرين ! برادر رسولان ! قوم خود را بر حذر بدار از اين كه وارد يكى از خانه هاى من شوند در حالى كه مظلمه اى از يكى از بندگان نزد آنان باشد. زيرا تا زمانى كه ايستاده و مشغول نماز هستند، آنان را لعنت مى كنم مگر اين كه مظلمه را رد كنند. كه در اين صورت گوش آنان هستم كه با آن مى شنوند، چشم آنان هستم كه با آن مى بينند، و از اوليا و برگزيدگانم خواهند بود و بهمراه پيامبران و راستگويان و شهيدان در بهشت همسايه من مى باشند. ))
درباره ردّ دعاى يكى از بنى اسرائيل روايت شده است : (( با زبانى كه ناسزا مى گفت و دل ستمكار و ناپاك و نيتى غير صادقانه دعا مى كرد. ))
از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت شده است : (( كسى كه بدون عمل دعا مى كند، مانند كسى است كه بدون چله كمان ، تيراندازى مى كند. ))
از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است : (( خداوند دعاى كسى را كه بدون حضور قلب دعا مى كند، مستجاب نمى كند، بنابراين هنگام دعا دلت را متوجه كن ، آنگاه يقين به اجابت داشته باش . ))
و از او (عليه السلام ) روايت شده است : (( خداوند دعايى را كه از قلبى سخت برخاسته باشد، اجابت نمى كند. ))
و روايت شده است : (( دعاى چهار نفر مستجاب نمى گردد. مردى كه در خانه اش بنشيند و بگويد: خدا به من روزى بده ، و مردى كه زنش را نفرين كند، و مردى كه خداوند مالى به او بدهد ولى آن را از بين ببرد، و مردى كه به مرد ديگرى قرض بدهد و شاهد نگيرد، آنگاه او، آن را انكار كند. )) و در بعضى از روايات نفرين بر همسايه و درخواست حرام و قطع رحم نيز به موارد فوق اضافه شده است .
و از اميرالمومنين (عليه السلام ) روايت شده است : (( اى صاحب دعا! چيزى را كه غير ممكن بوده و حلال نيست ، در خواست مكن . ))

(7)گريستن .
روايت شده است : (( بين بهشت و جهنم ، گردنه اى است كه كسى از آن عبور نمى كند، مگر كسانى كه از ترس خدا، خيلى گريه كرده باشند. ))
از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيز روايت شده است كه خداوند به من فرمود: (( قسم به عزت و جلالم . عبادت كنندگان اصلا ارزش گريه را نزد من نمى دانند من براى آنان قصرى در (( رفيق اعلى )) بنا مى كنم كه كسى با آنان در آن شريك نيست . ))
نيز روايت شده است : (( روز قيامت ، تمام چشمها گريان است ، مگر چشمى كه از ترس خدا گريه كرده باشد. و هر چشمى كه از ترس خدا پر اشك شده باشد، خداوند بقيه بدنش را بر آتش حرام مى كند. و اگر اين اشك روى صورتش بريزد، هيچگاه به اين صورت ندارى و خوارى نمى رسد. هر چيزى پيمانه يا وزنى دارد مگر قطره اشكى . زيرا خداوند با كمى از آن دريايى از آتش را خاموش مى نمايد. و اگر بنده اى در ميان امتى گريه كند خداوند به اين امت بخاطر گريه او رحم مى كند. ))

(8)سپاس و ستايش خداوند.
راوى مى گويد: از اميرالمومنين سؤ ال كردم چگونه تمجيد كنم ؟ فرمود: مى گويى : و يا من اءقرب الى من حبل الوريد! يا من يحول بين المرء و قلبه ! يا من هو بالمنظر الاعلى و بالافق المبين ! اى كسى كه از رگ گردن به من نزديكترى ! اى كسى كه بين شخص و دلش حايل مى شوى ! اى كه در چشم اندازى بالاتر از هر چيز و در افق آشكارى هستى ! )) در بعضى از روايات عبارت ديگرى نقل شده است .

(9)ذكر نامهاى خدا كه مناسب دعايش مى باشد،
و نيز گفتن نعمت هاى خداوند و شكر آن ، بيان گناهان و آمرزش خواستن براى آنها.

(10)درنگ و عجله نكردن و اصرار و پافشارى در دعا.
زيرا كه خداوند درخواست كننده لجوج را دوست دارد. و حداقل پافشارى اين است كه دعاى خود را سه بار تكرار كرده و خواسته خود را سه بار بگويد.
(11)پنهان دعا كردن .
زيرا هم فرمان خداوند (( در پنهان دعا كنيد )) را اجابت كرده و هم از آفت ريا دور مى ماند. و روايت شده است : (( دعاى پنهانى برابر با هفتاد دعاى آشكار است . ))
(12)شريك ساختن ديگران در دعا. چنانچه روايت شده است .
(13)با ديگران دعا كردن .
دعا در جمع نيز باعث اجابت است .
بهترين جمعيت براى دعا چهل نفر است و بجاى آن چهار نفر هم مى توانند هر كدام ده بار دعا كنند. و اگر نتواست در جمع دعا كند، خود نيز مى تواند چهل بار دعا كند.

(14)تضرع در دعا بهمراه قلب خاضع و بدن متواضع و چاپلوسى .
خداوند به حضرت عيسى (عليه السلام ) وحى نمود: (( عيسى ! مانند غريق غمزده اى كه ياورى ندارد، به درگاه من دعا و دلت را برايم خوار كن و در خلوت بسيار بياد من باش . و بدان من با چاپلوسى كردن تو خوشحال مى شوم . با زنده دلى و نشاط اين عمل را انجام بده و صداى غمناك خود را به من برسان . ))
و به موسى وحى كرد: (( موسى ! هنگامى كه مرا مى خوانى ترسان باش ؛ صورت خود را خاك آلوده كن و با اعضاى مهم بدنت برايم سجده كن . و با ايستادن در مقابل من به اطاعت من مشغول شو. و با ترسى كه از قلبى ترسان برخاسته است ، با من مناجات كن ... قلبت را با ترس از من بميران . زنده دل و كهنه لباس باش . در ميان زمينيان ناشناس و در آسمان معروف ، همنشين خانه و چراغ شب باش . مانند صابرين از من اطاعت كن . و از زيادى گناهان فرياد بزن ؛ مانند فرياد كسى كه از دشمن فرار مى كند و در اين امور از من كمك بخواه كه من كمك و ياور خوبى هستم .

(15)صلوات فرستادن بر محمد (صلى الله عليه و آله و سلم ) و آل او (عليهم السلام )
نيز در اول و آخر دعا باعث اجابت است . محمد بن مسلم از يكى از دو امام (عليهما السلام ) روايت كرده است : (( در ترازوى خدا چيزى سنگين تر از صلوات بر محمد و آل محمد نيست . ))
هشام بن سالم از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده است : (( تا زمانى كه صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده نشود، دعا پشت حجاب خواهد ماند. ))
نيز از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است : (( كسى كه به درگاه خدا حاجتى دارد، بايد ابتدا بر محمد و آل محمد صلوات فرستاده ، سپس ‍ حاجت خود را بخواهد و دعاى خود را با صلوات بر محمد و آل محمد به پايان برساند، چون خداى متعال كريمتر از اين است كه ابتدا و انتهاى دعا را پذيرفته و وسط آن را رها كند؛ زيرا چيزى مانع از اجابت صلوات بر محمد و آل محمد نمى شود.
صلوات بسيار مهم و از اركان ولايت است . همانگونه كه خداوند ايمان كسى را بدون اقرار به آنان و بدون ولايت آنان (صلوات الله عليهم ) قبول نمى كند، دعا و صلوات نيز چنين است .
صلوات نيز مانند ساير اعمال شكل و روحى دارد. روح آن اين است كه مقام آنان را نزد خدا فهميده و بفهميم كه آنها وسيله ها و شفيعهايى نزد خدا بوده و خداوند كسى را بدون توسل به آنان نمى پذيرد. و نيز آنان اولى به انسان از خود او مى باشند و پايه اين مطلب اندك شناخت واقعى است كه باعث عمل به اولويت آنان مى باشد. و آنگاه كه اين شناخت واقعى تحقق يافت ، و بنده با اين شناخت يك بار صلوات فرستاد، رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) ده بار يا بيشتر و بى نهايت بر او صلوات مى فرستد؛ و اگر اين صلوات در دعا باشد، دعا مستجاب مى گردد.

(16) پاكدلى و روى آوردن با تمام وجود به خداوند.
امر ديگرى كه باعث اجابت است توجه كردن بنده به مولاى بخشنده ، مهربان و رحيم با قلب ، باطن و روح خود مى باشد. نيز بايد دل خود را از غير خدا بخصوص افكار پستى كه باعث نجاست دل و كثيف شدن روح مى باشد - مانند افكار حرام ، مكروه و جايز بخصوص غم و غصه دنيا و ترس از ناگواريها و بدگمانى به خداوند متعال و بى اعتمادى به وعده هاى او - پاك نمود. زيرا اين امور باعث هلاكت دل مؤ من و حتى رو گرداندن خداوند متعال از او مى شود- (( اين گمانى كه به خدا داشتيد، شما را هلاك كرد. )) - و از ضعف ايمان سرچشمه گرفته و نوعى بى ادبى به خدا و اطاعت از شيطان مى باشد. (( شيطان با وعده دادن فقر شما را بكارهاى زشت و بخل وا مى دارد. ))

(17) دعا قبل از بلا.
چنين دعايى خيلى مؤ ثرتر از دعايى است كه پس از رسيدن بلا و سختى صورت مى گيرد.

(18) شريك نمودن ديگران در دعا و قبل از خود براى آنان دعا كردن .
امر ديگرى كه در دعا مؤ ثر است ، اين است كه ديگران را در دعاى خود شريك نمايد. ولى بهتر است قبل از خود براى آنان دعا كند.
دوستى براى خدا
و بايد توجه داشت كه منشاء اين كار ولايت و محبت باشد نه تحمل اين عمل بر خود بخاطر سرعت اجابت كه در اين صورت فايده چندانى ندارد. آنچه مهم است دوست داشتن براى خداست . و در قرآن و احاديث تاكيد زيادى روى آن شده است . در روايات معتبر مى خوانيم : (( آيا ايمان چيزى جز دوست داشتن براى خدا و دشمن داشتن براى خدا است ؟ )) ، (( مطمئن ترين دستگيره هاى ايمان دوست داشتن براى خداست . )) ، (( خداوند متعال بين دو دوست كه مصافحه كنند وارد شده و با كسى كه رفيقش را بيشتر دوست دارد، مصافحه مى كند. )) و (( هنگامى كه مؤ من در نهان ، براى برادر مؤ منش دعا مى كند، فرشته اى او را از آسمان ندا مى دهد: و صد هزار برابر آنچه براى برادر مؤ منت خواستى ، به تو عطا شد. فرشته دومى بيش از اين مقدار ندا مى دهد. و همينطور هر كدامشان صد هزار برابر زياد مى كنند، تا اين كه فرشته هفتم ندا مى دهد: هفتصد هزار برابر براى تو مى باشد. سپس خداى متعال ندا مى دهد: من بى نيازى هستم كه فقير نمى شوم . بنده خدا! يك ميليون برابر آنچه خواستى به تو عطا شد.
حيف است در اين مختصر روايت (( حسن بن يقطين )) را نياورم . گرچه اين روايت معروف است ولى بخاطر علاقه به عمل اين عمل كننده با ولايت ، دوستدار، مجاهد و ياور، آن را در اينجا مى آوريم : (( امام صادق (عليه السلام ) نامه اى به حاكم اهواز درباره (( حسن بن يقطين )) بدين مضمون نوشت :
بسم الله الرحمن الرحيم . خداوند در عرش خود، سايه اى دارد كه در آن سايه كسى قرار نمى گيرد؛ مگر كسى كه اندوهى را از برادرش بر طرف نموده ، يا به او كمك كند، يا به او خوبى كند، گر چه با نصف دانه خرمايى باشد. و اين برادر تو است . والسلام . مى گويد: هنگامى كه به شهرم باز گشتم به در منزل او رفته ، اجازه خواستم او را ببينم و گفتم : من فرستاده امام صادق (عليه السلام ) هستم . پس از اطلاع ناگهان پا برهنه خارج شد، به من سلام كرد و مابين چشمانم را بوسيد؛ سپس گفت : تو، آقاى من ! فرستاده مولايم صادق (عليه السلام ) هستى ؟ گفتم : بله گفت : اگر راست بگويى مرا از جهنم آزاد كرده اى . دستم را گرفته ، به اطاقى برد، مرا در جايگاه خود نشانده و در مقابلم نشست . آنگاه پرسيد حال مولايم چگونه بود؟ گفتم : خوب . گفت : تو را به خدا؟ گفتم : به خدا - و تا سه بار سخن خود را تكرار كرد. سپس نامه را به او دادم ، آن را خواند و بر روى چشمانش گذاشت . سپس گفت : امر بفرما، برادر! گفتم : در نامه ات هزار درهم ماليات از من خواسته اند كه با دادن اين مبلغ هستيم از بين مى رود. او از آن ماليات صرف نظر كرد. سپس صندوقهاى اموالش را خواست . نصف اموالش را خود برداشت و نصف ديگرش را به من داد. سپس ‍ چهارپايانش را خواست . يك چهارپا را براى خود بر مى داشت و يكى را به من مى داد. سپس غلامهايش را خواست . يكى را به من مى داد يكى را خود بر مى داشت . سپس لباسهايش را خواست . يك لباس را براى خود برمى داشت و يك لباس را به من مى داد. و بدين ترتيب نيمى از تمام اموال و املاك خود را به من داد. و مرتب مى گفت : آيا تو را خوشحال كردم ؟ و من مى گفتم : بله ، به خدا قسم و بيشتر از خوشحالى به من دادى . هنگامى كه موسم حج فرا رسيد به حج رفته و براى او دعا نمودم . و از راهى رفتم كه بتوانم مولايم امام صادق (عليه السلام ) را زيارت نمايم . وقتى خدمت او رسيدم ، خوشحالى را در سيماى او مشاهده نمودم . فرمود: از فلانى چه خبر؟ آنچه اتفاق افتاده بود را براى او نقل كردم . او نيز با شنيدن سخنان من خوشحال مى شد و سيمايش مى درخشيد. گفتم : آقايم ! از رفتار او با من خوشحال شديد؟ فرمود: بله ، بخدا قسم مرا خوشحال كرد و حتما پدرانم را نيز خوشحال كرد. و بخدا قسم قطعا اميرالمومنين (عليه السلام ) را خوشحال كرد؛ و بى ترديد رسول خدا را خوشحال كرد. و بخدا قسم ، حتما، خدا را در عرش خود خوشحال كرد.
و در روايت است : (( كسى كه بدنبال خواسته برادرش براه افتد و با تمام توان بدنبال خواسته اش نباشد، حتما به خدا و رسولش و مؤ منين خيانت كرده است . )) و (( كسى كه يك خواسته برادر مؤ منش را برآورد، مانند كسى خواهد بود كه نُه هزار سال خدا را عبادت كرده باشد بگونه اى كه روزهايش را روزه و شبهايش به عبادت ايستاده باشد.
حسين بن ابى العلاء مى گويد: (( ما بيست نفر و اندى بوديم كه بطرف مكه حركت كرديم هر جا كه براى استراحت توقف مى كرديم گوسفندى را ذبح مى كردم . وقتى به خدمت امام صادق (عليه السلام ) رسيدم فرمود: افسوس ، حسين ! آيا مؤ منين را خوار مى كنى ! گفتم : پناه مى برم به خدا از اين . فرمود: شنيده ام در هر منزلى گوسفندى براى آنان ذبح مى كرده اى . گفتم : مولاى من ! اين كار را فقط براى رضاى خداى متعال انجام مى دادم . فرمود: آيا نمى ديدى كه عده اى از آنان هم مى خواستند اين كار را انجام بدهند ولى نمى توانستند و احساس حقارت مى كردند. گفتم : فرزند رسول خدا (درود خدا بر تو)! از خدا آمرزش خواسته و اين عمل را تكرار نمى كنم . ))
اين مقدار روايت براى اشاره بود والا در اين مورد روايات بقدرى زياد است كه كتابها را پر و انسان را به شگفتى وا مى دارد.

(19) بلند كردن كف دستها هنگام دعا.
(( رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) هنگام دعا و گريه و زارى و تضرع به درگاه خدا دستهاى خود را طورى بلند مى نمود كه فقير براى در خواست غذا دستهاى خود را بلند مى كند. ))
از امام صادق (عليه السلام ) درباره دعا و بلند كردن دستها سؤ ال شد؛ حضرت فرمودند: پنج نوع است : اما تعوذ اين است كه كف دستهايت را رو به قبله قرار مى دهى . هنگام دعا براى رزق ، كف دستهايت را بطرف آسمان قرار داده و دستهايت را بالا مى برى و اما در تبتّل با انگشت سبابه ات اشاره مى كنى . و اما ابتهال اين است كه دستهايت را باندازه اى كه از سرت بالاتر بيايد بلند مى نمايى . و اما تضرع اين است كه انگشت سبابه ات را نزديك صورتت حركت دهى و اين دعاى ترس است .
و از او (عليه السلام ) روايت شده است : در (( رغبت )) دستانت را طورى باز كن كه كف دست پيدا باشد و در (( رهبت )) بگونه اى كه پشت دست پيدا باشد؛ در (( تضرع )) انگشت سبابه خود را به طرف چپ و راست حركت داده و در (( تبتل )) انگشت سبابه چپ را بآهستگى بطرف بالا و پايين حركت بده و در (( ابتهال )) دستها و ساعدهايت را بطرف راست چپ به حركت در آورد؛ (( تبتل )) اينگونه است و انگشت خود را بطرف بالا و پايين حركت داد؛ و (( ابتهال )) نيز اينگونه است و دستان خود را باز و در برابر صورت خود قرار داد. و فرمود: تا زمانى كه اشك جارى نشده (( ابتهال )) نكن
در روايتى آمده است : (( استكانت )) در دعا اين است كه دستهايش ‍ را روى شانه هايش بگذارد.
دعا در حال سجده
آنچه گفتيم در مورد دعا در حال نشسته يا ايستاده بود؛ و ممكن است حالت سجده در بعضى موارد بهتر باشد؛ چنانچه مخصوصا در بعضى از دعاها وارد شده است . و نيز آمده است : (( نزديكترين حالات بنده به خداوند متعال در سجده است ؛ و اين حال برترين حالات و بالاترين مقامات است . و آن مقام فناى در خداست . ))
در (( مصباح الشريعه )) آمده است : (( كسى كه بخوبى در سجده به خدا نزديك شود، هيچگاه از خدا دور نخواهد شد. )) و هدف خداوند از سجده نزديك شدن به او با دل و روح و باطن است . بهمين جهت كسى كه به او نزديك شود از غير او دور خواهد شد. همانگونه كه سجده در ظاهر جز با فراموش نمودن تمام چيزها و چشم فروبستن از هر چه كه چشم مى بيند، تحقق پيدا نمى كند، خداوند مى خواهد در باطن نيز چنين باشد. بنابر اين كسى كه در نماز دلش در هواى چيزى غير از خداست ، به همان چيز نزديك بوده و از آنچه خدا مى خواهد، دور است . ))
در روايات فضايل اين ماه ، سفارش پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) به طول دادن سجده آمد. و اين مطلب مهمى بوده و نزديكترين شكلهاى بندگى است . بهمين جهت هر ركعتى دو سجده دارد و در غير ركعت يك سجده وارد شده است . امامان ما (عليه السلام ) و شيعيان خاص آنان به طولانى نمودن سجده بسيار اهميت داده و در بعضى از سجده هاى امام سجاد (عليه السلام ) ذكر لا اله الا الله حقا حقا... را هزار بار از او مى شنيدند. سجده امام كاظم (عليه السلام ) از اول تا ظهر طول مى كشيد و از (( ابن ابى عمير )) و (( جميل )) و (( خربوذ )) سجده هايى نظير آن نقل شده است .

يك عمل مجرب كه در حال سالك مؤ ثر است
در زمان تحصيل در نجف اشرف استاد بزرگى داشتم كه مرجع تربيتى طلاب با تقواى زمان خود بود، از او درباره اعمال بدنيى كه در حال سالك الى الله مؤ ثر است و آنرا تجربه كرده است ، پرسيدم . او در پاسخ دو مطلب را بيان كرد: يكى اين بود كه در هر شب و روز يك سجده طولانى نموده و در سجده بگويد: لا اله الا انت سبحانك انى كنت من الظالمين هيچ خدايى جز تو نيست . تو منزهى . همانا من از ظالمين بودم . و منظور او از اين ذكر اين باشد كه روح من در زندان طبيعت زندانى ، و با غل و زنجيرهاى اخلاق رذيله ، بسته شده است . و من با كردارم خود را با اين غل و زنجيرها بسته و در زندان محبوس نموده ام . و پروردگار خود را از اين كه با ستم ، اين عمل را نسبت به من انجام داده باشد، منزه مى دانم . و من بودم كه به خود ستم كردم و خودم را در اين مهلكه ها انداختم .
به اطرافيان خود سفارش مى كرد كه اين سجده را انجام دهند. و هركسى كه به آن عمل مى كرد، تاءثير آن را در حالات خود مى ديد؛ بخصوص ‍ كسانى كه سجده شان طولانيتر بود بعضى از آنها هزار بار اين ذكر را مى گفتند و بعضى كمتر و بعضى بيشتر؛ حتى شنيدم كه بعضى از آنها سه هزار بار مى گفته اند.

20 - در دست داشتن انگشترى عقيق يا فيروزه .
خداوند متعال مى فرمايد: خجالت مى كشم دست بنده اى را كه انگشتر فيروزه در آن است رد كرده و حاجتش را بر نياورم . از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است : (( هيچ كف دستى به سوى خداى متعال بلند نشده است كه نزد او محبوبتر باشد از كفى كه انگشتر عقيق در آن است . ))
بسيار كم اتفاق مى افتد كه انسان از گناهان دائمى پاك باشد، بنابراين سزاوار است طاعتهايى را انتخاب كند كه براى پوشاندن آن گناهان مناسب باشد. و انگشتر بدست كردن يكى از آن طاعتهاست . گرچه اينجا، جاى بيان اين مطلب نبود ولى به مناسبت آن را ذكر نموديم .

21 - صدقه دادن .
همانگونه كه روايت شده است صدقه دادن قبل از دعا باعث اجابت آن مى گردد. و نيز روايت شده است : (( رزق را با صدقه دادن فرود آوريد. ))

22 - اوقات خاص .
و نيز سزاوار است اوقات مخصوصى را براى دعا و حاجات خود انتخاب كند. اوقات فراوانى از قبيل :
الف - شب و روز جمعه . از امام باقر (عليه السلام ) روايت شده است : (( خداوند متعال در هر شب جمعه از اول شب تا آخر آن ، از بالاى عرش خود ندا مى دهد: و بنده مؤ منى نيست كه قبل از طلوع فجر از گناهان خود توبه كند، تا توبه او را قبول كنم آيا بنده مؤ منى نيست كه ...- و امام (عليه السلام ) به همين ترتيب چند حاجت را بيان نمود تا آنجا كه فرمود: تا طلوع فجر به اين ندا ادامه مى دهد.
و روايت شده است : (( خداوند برآورده نمودن حاجت بنده مؤ من را تا روز جمعه به تاءخير مى اندازد. ))
از پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) روايت شده است : (( روز جمعه سرور و بزرگترين روزها نزد خداست ، و از روز فطر و روز قربان نيز بزرگتر است . در اين دو روز وقتى هست كه كسى در آن چيزى از خداى متعال نمى خواهد، مگر اين كه آن را به او عنايت مى فرمايد؛ الا اين كه حرامى را بخواهد... ولى در روز جمعه دو وقت است يكى مابين فراغت خطيب از خطبه و منظم شدن صفوف مردم ، و ديگرى پايان روز. )) و در روايت ديگر آمده است : (( زمانى كه نيمه خورشيد پنهان شود. ))
ب - وقت مخصوص ديگر، بين ظهر و عصر روز چهارشنبه است براى نفرين كردن كفار.
ج - وقت نماز عشاء. روايت شده است : (( اين وقت به هيچيك از امتهاى گذشته عطا نشده است . ))
د - يك ششم اول ، از نيمه دوم شب . (( عمر بن اُذينه )) از امام صادق (عليه السلام ) روايت كرده است كه آن حضرت (عليه السلام ) فرمودند: (( همانا در شب ساعتى است كه بنده مؤ منى در آن نماز نخوانده و دعا نمى كند، مگر اين كه دعاى او مستجاب مى شود. مى گويد: گفتم : خدا ياريت كند، اين چه ساعتى از شب است ؟ فرمود: هنگامى كه نيمى از شب گذشته ، و يك ششم اول نيمه شب فرا رسيد. )) و از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمودند: حضرت داود در اين ساعت آماده جنگ شد. و فرمود: كسى كه در اين ساعت دعا كند دعايش پذيرفته مى شود مگر فلانى .
ه‍- آخر شب تا طلوع فجر. گفته اند مراد از آخر شب ، يك سوم آخر شب است . روايت شده است كه رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند: (( وقتى آخر شب فرا رسيد، خداى متعال مى فرمايد: دعا كننده اى هست تا او را اجابت كنم ؟ كسى خواسته اى دارد تا خواسته اش ‍ را بدهم ؟ كسى آمرزش مى خواهد تا او را بيامرزم ؟ توبه كننده اى هست تا توبه او را قبول كنم ؟ در روايت ديگر است : (( اگر تا طلوع فجر بخوابد شيطان در گوشهايش ادرار مى كند. پس پند گيريد، عاقلان ! ))
سيد بزرگ (( ابن طاووس (قدس سره )) ) - همان كسى كه استادم (قدس سره ) مى گفت : غير از معصومين (عليهم السلام ) كسى در علم مراقبت مانند او نيامده است - در اينجا جوابى تهيه ديده است تا مراقبين در جواب اين منادى بگويند و تا جايى كه مى دانيم اولين كسى است كه اين عمل را انجام و اين سنت را رواج داد؛ همانگونه كه روز بلوغ خود را جشن گرفت . عقيده داشت خداوند متعال در اين روز لباس باارزش ‍ تكليف را به او پوشانيده و شرافتى نصيب او نموده است . به همين جهت نيز اين روز را روز بزرگى مى دانست و اين عمل نيز مراقبت ارزشمند و بزرگى است كه در هيچكدام از علماى مجاهد ما سابقه ندارد. جوابى كه براى اين منادى تهيه نموده است در كتاب (( عدة الداعى )) آمده است .
و - بين طلوعين . و گمان مى كنم اين وقت مخصوص به دعاى رزق باشد.
ز - سه شب قدر در ماه رمضان كه برترين آن شب بيست و سوم است و شبهاى احياء كه عبارتند از شب اول رجب و شب نيمه شعبان ، و شب عيد فطر و قربان و روز عرفه و روز فطر و قربان .
ح - هنگام وزيدن بادها و باريدن باران ، از بين رفتن سايه ها و ريختن اولين قطره خون مقتول مؤ من . زيرا درهاى آسمان در چنين اوقاتى باز است .
ط - هنگام اذان ظهر و از طلوع فجر تا طلوع خورشيد. در روايت آمده است : (( هنگام اذان ظهر، درهاى آسمان و بهشت باز شده و حوائج بزرگ روا مى گردد. گفتم به چه مقدار؟ فرمود: به مقدارى كه مرد بتواند، سر فرصت ، چهار ركعت نماز بخواند و نيز از طلوع فجر تا طلوع خورشيد.
ى - بعد از نمازهاى واجب . از اميرالمؤ منين (عليه السلام ) روايت شده است كه : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) فرمودند: (( كسى كه نماز واجبى بجا آورد، در پى آن دعاى مستجابى خواهد داشت . ))
ابن فحام مى گويد: اميرالمومنين (عليه السلام ) را در خواب ديدم و از او درباره اين روايت پرسيدم . حضرت فرمودند: (( اين روايت صحيح است . هنگامى كه نماز واجب را بجا آوردى ، در سجده بگو: اللهم انى اسئلك بحق من رواه بحق من روى عنه صل على جماعتهم و افعل بى كذا و كذا؛ خدايا از تو مى خواهم بحق كسى كه اين حديث را روايت كرده و بحق كسى كه از او روايت شده ، بر تمامى آنان صلوات فرستاده و برايم چنين و چنان كنى . ))
از امام صادق (عليه السلام ) روايت شده است : (( خداوند متعال نمازها را در عزيزترين اوقات نزد خود بر شما واجب نموده است . بنابراين حوائج خود را پس از نمازهايتان درخواست نماييد. ))
اين روايت دلالت بر اين مى كند كه محبوبترين اوقات به اجابت نزديكتر است .
ك - بعد از نماز وتر و بعد از نماز فجر و بعد از نماز ظهر و بعد از نماز مغرب . روايت شده است : (( بعد از نماز مغرب سجده مى كند و در سجده دعا مى كند. )) و روايت شده است : (( بعد از نماز وتر سجده كرده و براى چهل مؤ من دعا مى كند. ))
و دعا در بيشتر اعمال مستحبى در روزها و شبهاى شريف وارد شده است ؛ بخصوص نمازهاى مستحب .

(23) مكانهاى خاص .
انتخاب مكانهاى شريف نيز، به اجابت نزديكتر است ، مانند (( راءس الحسين (عليه السلام )) ) و مكانى كه زير گنبد آن قرار دارد، چنانچه روايت شده است كه دعا در آن مستجاب مى گردد. و نيز ساير زمانها يا مكانهاى شريف . زيرا گرچه روايت مخصوصى در مورد آنها نداريم ولى قطعا دعا در آنها به اجابت نزديكتر است .
از امام رضا (عليه السلام ) روايت شده است كه فرمودند: (( كسى در اين كوهها نايستاده است - در حالى كه به مواقف شريف مكه و نواحى آن اشاره مى نمودند - مگر اين كه دعاى او مستجاب شده است . ولى دعاى مؤ من در آخرتش ، مستجاب مى گردد، و دعاى كافر در دنيايش . اختصاص ‍ عرفات به دعا و روز عرفه نيز معروف است .

(24)حالات عالى مانند رقت قلب .
(25)طهارت ، نماز و روزه .
همين مقدار براى اشاره به شرايط دعا كه هدف ما بود، كافى است .

پی نوشت
18- بقره ، آيه 186

منبع :کتاب المراقبات
نام مؤ لف : مرحوم آيت الله حاج ميرزا جواد ملكى تبريزى (ره )
مترجم : ابراهيم محدث بندرويگى

تفسیر روز

سوره بقره آیه 254-251

1402/7/20

تفسیر قطره ای قرآن

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...


1,015 بازدید

حدیث روز

مَنْ‏ زَارَ قَبْرَ عَمَّتِي‏ بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ.


كسى كه عمه ام را در قم زيارت كند پاداش او بهشت است.

امام جواد (علیه السلام)

قاسمیه در شبکه های اجتماعی