توسط: حامد سلیمان پور
1,356 بازدید
1392/12/4
ساعت:19:18
اول ربیع الاول
1.دفن بدن پیامبر (ص)2 .لیله المبیت 3.هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلمر 4.هجوم به خانه وحی 5.مسمومیت امام عسگری (ع)
سوم ربیع الاول
تخریب کعبه توسط یزید
پنجم ربیع الاول
وفات حضرت سکینه
هشتم ربیع الاول
شهادت امام عسگری علیه السلام
نهم ربیع الاول
1.آغاز امامت حضرت ولی عصر علیه السلام 2.قتل عمر بن خطاب 3.قتل عمر بن سعد
دهم ربیع الاول
1.ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با خدیجه سلام الله علیها 2.مرگ داوود بن علی حاکم ظالم مدینه 3.مرگ مالک بن انس 4.اولین روز خلافت غاصبانه معاویه
دوازدهم ربیع الاول
1. آغاز وجوب نماز 2.ورود پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به مدینه 3.مرگ معتصم عباسی 4.مرگ احمد بن حنبل
چهاردهم ربیع الاول
1.مرگ یزید بن معاویه 2.مرگ موسی خلیفه عباسی
شانزدهم ربیع الاول
ورود اهل بیت امام حسین علیه السلام به شام
هفدهم ربیع الاول
1. ولادت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 2.ولادت امام صادق علیه السلام
بیست و دوم ربیع الاول
جنگ بنی النضی
بیست و سوم ربیع الاول
ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم
بیست پنجم ربیع الاول
1.جنگ دومه الجندل 2. صلح امام حسن علیه السلام
روز اول ماه ربیع الاول:
1.دفن بدن مطهر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
در نیمه شب اول ریع بدن مطهر خاتم الانبیا’ والمرسلین صلی الله علیه و آله و سلم را امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام دفن فرمودند1
مصیبت و فاجعه رحلت پیامبر صلی الله عله و آله و سلم از یک طرف و بی احترامی به آن حضرت و توجه نداشتن مردم به غسل و کفن و دفن حضرت از طرف دیگر , داغهایی بود که بر دل مبارک امیرالمومنین علیه السلام2 سنگینی میکرد. چنانچه با یاد تلخ آن روزها فرموده اند:" آیا بدن شریف پیامبر صلی الله علیه آله و سلم را رها میکردم و او را دفن ننموده برای خلافت و سلطنت بعد از او نزاع میکردم"؟3
شیخ مفید میفرماید:" اکثر مردم در دفن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاضر نشدند,و نماز بر ان حضرت نخواندند, چه اینکه بین انصار و مهاجرین مشاجره در امر خلافت بود4.اعمش میگوید: پیامبرشان از دنیا رفت مردم هم وغمی نداشتند جز آنکه عده ای بگویند :" امیر از ماست"و طایفه دیگری بگویند :" امیر از ماست"5.
هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم مغیره خطاب به ابوبکر و عمر گفت: اگر بعدا" با مردم کاری دارید آنها را دریابید. لذا ابوبکر و عمر هنگام دفن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم حاضر نبودند, بلکه میان دیگران بودند که در سقیفه برای خود امیر انتخاب میکردند, و قبل از آنکه کنار بدن حضرت حاضر شوند, بدن مطهر دفن شد6.
عبدالله بن حسن میگوید: به خدا قسم ابوبکر و عمر بر پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم نماز نخواندند, و سه روز بدن مبارک آن حضرت دفن نشد, ولی با این همه اهل سقیفه مشغول کار خود بودند7.
حضرت باقر علیه السلام میفرمایند: مردم روز دوشنبه و شب سه شنبه را بر بدن آن حضرت نماز میخواندند, و عموم مردم حتی خواص و نزدیکان حضرت بر بدن مبارک نماز خواندند, اما هیچیک از اهل سقیفه بر غسل و کفن و دفن حضرت حاضر نشدند. امیرالمومنین علیه السلام بریده اسلمی را برای خبر دادن نزد آنان فرستاد, ولی اعتنایی نکردند و بعد از دفن آن حضرت بیعت آنان هم تمام شد8.
عایشه در این باره اقراری دارد که جالب توجه است. او گفته است:" بخدا قسم ما از دفن پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم با خبر نشدیم تا اینکه صدای بیل و کلنگ را در شب چهارشنبه از حجره آن حضرت شنیدیم", یعنی بعد از دفن متوجه شدیم9.
باید از اینان که بر سر غصب خلافت همه چیز را فراموش کرده بودند پرسید: آیا سقیفه در حضور پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم و به سفارش حضرت بود یا غدیر؟
آیا برای تشکیل شورای سقیفه دستوری از طرف خداوند آمده بود یا درباره غدیر؟
آیا در سقیفه از اکثر بلاد مسلمین حضور داشتند یا در غدیر؟
آیا در سقیفه همه مردم حاضر بودند یا در غدیر که حتی زنها هم بیعت کردند؟
2.لیلت المبیت
شب اول این ماه پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم از شر کفار از مکه به مدینه هجرت کردند. در آن شب آقا و مولایمان امیرالمومنین علیه السلام جان نثاری فرموده به جای رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم در بستر ایشان خوابیدند10, چه اینکه کفار قریش قصد کشتن حضرتش را داشتند. به این مناسبت آیه " و من الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله...":" از مردم کسی هست که جان خویش را در راه رضایت خداوند میفروشد و خدا بر بندگان مهربان است " در شاُن علی بن ابیطالب علیه السلام نازل شد11.
در شبی که امیرالمومنین علیه السلام به جای پیامبر صلی الله علیه وآله و سلم خوابید به جبرییل و میکاییل خطاب رسید که من بین شما دو نفر برادری قرار دادم و عمر یکی از شما رابیش از قرار دادم. کدامیک از شما ایثار میکند که عمر طولانی از آن دیگری باشد؟ هر دو عمر طولانی را اختیار کردند.
خطاب آمد: " به زمین نگاه کنید و ببینید که چگونه علی علیه السلام حیات خود را به برادرش پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ایثار نموده و به جای او خوابیده و جان خود را فدای جان او نموده است. به زمین بروید و او را از دشمنان حفظ کنید". آنان آمدند و بالای سر امیرالمومنین علیه السلام و میکاییل سمت پاهای آن حضرت نشست و ندا کرد:" بخ بخ من مثلک یابن ابی طالب, خداوند در جمع ملایکه به تو مباهات فرمود" . اینجا بود که آیه شریفه " ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضات الله ... " نازل شد12.
3.هجرت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم
پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم 13 سال پس از بعثت به مدینه طیبه هجرت فرمود.13
4.هجوم به خانۀ وحی
در این روز اولین هجوم به خانۀ امیرالمؤمنین علیه السلام صورت گرفت.هنگامی که امیرالمؤمین علیه السلام ، متوجّه غسل و کفن و دفن پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم شد و غاصبین خلافت در سقیفه بودند، در شب چهارشنبه که اول ربیع بود بدن مبارک آن حضرت را دفن فرمود و طبق وصیت پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم متوجّه جمع آوری قرآن شد. آن حضرت فرمود: «علی جان، تا سه روز از خانه خارج مشو و قرآن را جمع آوری کن...».14
در این ایام، سه بار به منزل آن حضرت هجوم آوردند : بار اوّل در روز اول ربیع بود که برای بیعت آمدند و آن حضرت فرمود که قسم یاد کرده ام تا جمع قرآن تمام نشود از خانه بیرون نیایم و آنان بازگشتند. پس از آن امیرالمؤمنین علیه السلام شبها صدّیقۀ طاهره و حسنین علیهم السلام را بر درِ منازل اصحال می بردند و طلب یاری می نمودند. 15
بار دوّم هفت روز بعد از دفن پیامبر صلّی الله علیه وآله وسلم بود که زبید و عده ای دیگر در منزل امیرالمؤمنین علیه السلام جمع شده بودند. آن روز زبیر شمشیر کشید تا عمر را بکشد. 16
بار سوم به منزل حضرت هجوم آوردند، و پس از آتش زدن درِ منزل و ضرب و جرح صدّقۀ طاهره سلام الله علیها و کشتن حضرت محسن علیه السلام، امیرالمؤمنین علیه السلام را با دست بسته بیرون بردند.17
5.مسمومیت امام عسکری علیه السلام
امام حسن عسکری علیه السلام در اثر زهر مسموم شد و بیماری حضرت آغاز گردید. 18بنا بر قولی شهادت امام حسن عسکری علیه السلام در سال 260 هـ . در چنین روزی بوده است، 19 و به قولی دیگر در چهارم ربیع الاول و به قولی دیگر در هشتم ربیع الاول بوده است. 20
1.طبقات ابن سعد: ج2 ص78. مسند احمد: ج6 ص274،242،62 . سنن بیهقی: ج3 ص409م السیرةالنبویة(ابن کثیر):ج4 ص538.
2. خصال:ص372. اختصاص: ص171.
3. احتجاج:ص74.
4.ارشاد مفید: ج1ص189.
5.تقریب المعارف:ص256.
6. المصنف:ص568،14. جامع الاحادیث:ج13 ص267.
7.تقریب المعارف:ص251
8.مناقب ابن شهرآشوب: ج1ص297 . بحارالانوار: ج22 ص524.
9.تاریخ الاسلام(ذهبی): ج1ص582. السیرة النبویة(ابن کثیر):ج4 ص538. مسند احمد:ج6 ص274،242،62.
10.قلائدالنحور:ج ربیع الاول، ص8. مسارالشیعة:ص27. فیض العلام:ص201. زادالمعاد:ص332. بحارالانوار:ج97 ص168 . مصباح کفعمی: ج2 ص596.
11.سورۀ بقره: آیۀ 207.
12.بحارالانوار:ج19 ص39.
13.قلائدالنحور:ج ربیع الاول، ص8. مصباح کفعمی: ج2 ص596
14.تفسیر فرات: ص398 . در توحید صدوق:ص73 هفت روز در امالی طوسی:ج1 ص263 نُه روز است.
15.کتاب سلیم: ص128. احتجاج:ص75-190.
16.توحید صدوق:ص73. احتجاج: ج1 ص95-111. بحارالانوار:ج28 ص321
17.کتاب سلیم: ص82-249. الکوکب الدری: ج1 ص194. الجمل: ص117. کامل ابن اثیر: ج2 ص326. تاریخ طبری: ج3ص203.
18.قلائدالنحور:ج ربیع الاول، ص2. مصباح کفعمی: ص523. مصباح المجتهد: ص732. فیض العلام:ص201. ارشاد: ج2ص336. کشف الغمة:ج2 ص 415 . بحارالانوار: ج50 ص334-335
19.قلائدالنحور:ج ربیع الاول، ص2. مصباح کفعمی: ص523. مصباح المجتهد: ص732. فیض العلام:ص201.
20.مسارالشیعة:ص28-29. فیض العلام:ص205.
روز سوّم ماه ربیع الاول:
1. تخریب کعبه توسط یزید
.در سال 64 هجری به دستور یزید خانه کعبه را با منجنیق خراب کردند1.این فاجعه یازده روز قبل از هلاکت یزید به وقوع پیوست
1.تتمه المنتهی: ص63.فیض العلام: ص203.
روز پنجم ماه ربیع الاول:
1. وفات حضرت سکینه سلام الله علیها
حضرت سکینه سلام الله علیها دختر امام حسین علیه السلام 56 سال پس از واقعه کربلا, در شب پنجم ربیع الاول سال 117 هجری در مدینه وفات کردند1.
مادر ایشان حضرت رباب سلام الله علیها است که با هم در واقعه کربلا حضور داشتند, و همراه با اسرا به کوفه و شام رفتند.
در صبح روز رحلتش محمد بن عبدالله(نفس زکیه) چهار صد دینار عطر و عود خرید و پبرامون تابوت آن حضرت در مجمره ها سوزانید. خالد بن عبدالملک حاکم مدینه که در نظر داشت با به تعویق افتادن تشییع جنازه بر اثر گرمی هوا به بدن مطهر جسارت شود, گفت:" صبر کنید من برای نماز خواندن بر جنازه میایم", ولی نیامد. لذا جنازه مبارک آن حضرت تا شب دفن نشد. پس از آن حضرت سجاد علیه السلام _ وبه قولی یحیی بن حسن علیه السلام به قولی محمد بن عبدالله نفس زکیه _ بر جنازه آن حضرت نماز خواندند و آن حضرت را با احترام به خاک سپردند2.
1.قلاید النحور: ج ربیع الاول، ص26.فیض العلام: ص206.مستدرک سفینه البحار: ج4ص67.مستدرکات علم رجالالحدیث: ج8ص580.ریاحین الشریعه: ج3ص280.
2.فیض العلام: ص205-206.ریاحین الشریعه: ج3ص280-282.
روز هشتم ماه ربیع الاول:
1.شهادت امام عسگری علیه السلام
امام حسن عسگری علیه السلام در سال 260 هجری در سن 28 سالگی به دست معتمد عباسی به شهادت رسیدند1. معتمد به عباسیین سفارش میکردکه بر آن حضرت تنگ بگیرند2.صدوق رحمه الله میفرماید:معتمد چندین مرتبه امام عسگری علیه السلام را حبس کرد.
22ساله بودند که امام هادی علیه السلام به شهادت رسیدند, و مدت امامت آن حضرت شش سال بود. در شبی که فردای آن روز به شهادت رسیدندنامه های زیادی به مردم مدینه نوشته بودند3.
هنگام نماز صبح, بعد از آن که امام عصر علیه السلام آن حضرت را وضو دادندو جوشانده ای به حضرتش دادند, به شهادت رسیدند4.
وقتی مردم سامرا با خبر شدند, همه بازارها بسته شد و مردم کنار منزل آن حضرت جمع شدند. وزراء و اتباع خلیفه و بنی هاشم و علویات داخل منزل بودند. در سامرا صدای شیون و گریه از هر سو به گوش میرسیدو قیامتی بر پا شده بود.
امام زمان علیه السلام آن حضرت را غسل داده بعد از کفن آن حضرت بدن مطهر را جهت نماز آوردند. جعفر برادر حضرت جلو آمد که بر بدن مبارک نماز بخواند. همین که خواست تکبیر بگوید امام زمان علیه السلام در حالی که طفلی گندمگون, پیچیده موی, گشاده دندان مانند پاره ماه بودند از حجره بیرون آمدند و ردای جعفر را کشیدند و او را از آن مکان دور کردند و بر پدر بزرگوارشان نماز خواندند, و آن حضرت را نزد قبر پدر بزگوارش حضرت هادی علیه السلام دفن نمودند5.
جعفر این واقعه را برای معتمد نقل کرد. همه جارا در جستجوی حضرت گشتند, ولی اثری از آن حضرت ندیدند.
در سال شهادت امام عسگری علیه السلام _ سال 260 هجری _ محدث جلیل جناب فضل بن شاذان نیشابوری از دنیا رحلت فرمود. او صاحب 180 تاُلیف است و امام عسگری علیه السلام سه بار بر او رحمت فرستاده اند6.
1.ارشاد: ج2ص336. کشف الغمه:ج2ص402. مستجاد: ص226. اقبال: ص598. فیض العلام:ص207.زادالمعاد:ص334.کافی:ج2ص561.مصباح کفعمی:ج2ص596.بحارالانوار:ج95ص355-356،ج50ص334.
2.قلاید النحور: ج رجب ص334.
3.بحارالانوار: ج5ص331.
4.غیبت طوسی: ص164. زادالمعاد: ص334. کمال الدین: ص473.
5.فیض العلام: ص209
6.قلاید النحور: ج رجب ،ص 143-144. تتمه المنتهی: ص 350-351.
روز نهم ماه ربیع الاول:
1.آغازامامت حضرت ولی عصرعلیه السلام
آغاز امامت حضرت صاحب الامر علیه السلام و غیبت صغرای آن حضرت پس از شهادت امام عسگری علیه السلام است, که تنها فرزند آن حضرت بودند1.
این روز عید شیعه و اولین روز امامت و خلافت آخرین خلیفه و حجت بر حق و منجی عالم بشریت حضرت بقیه الله الاعظم علیه السلام در سال 260 هجری است2.
2.قتل عمر بن خطاب لعنة الله علیه
در آخر شب نهم ربیع الاول سال 23 هجری عمر بن الخطاب از دنیا رفته است3, و قول اهل سنت روز چهارشنبه 26 ذی الحجه اشت.
این روز روز شادی اهل بیت علیهم السلام و انبیاء و ملایکه و ساکنان اعلی علیین و دوستان امیرالمومنین علیه السلام و اولاد طاهرین ایشان است چرا که در این روز نفرین حضرت صدیقه کبری فا طمه زهرا سلام الله علیها به اجابت رسید4.روزی عظیم الشاُن است روز سرور شیعه و عید بزرگ آنهاست. حضرت رسول صلی الله علیه و آله وسلم این روز را عید قرار داده و امر کرده است که مردم نیز عید قرار دهند و اعمال آن را به جا آورند5.
کسی که در این روز انفاق کند, خداوند او را می آمرزد. در این روز اطعام برادران دینی و خوشبو کردن آنان و توسعه بر اهل و عیال و پوشیدن لباس جدید و شکر گذاری به درگاه خداوند متعال و عبادت نمودن مستحب است6.
فضیلتها و اسمهایی برای این روز ذکر شده که از جمله آنهاست: عید الله الاکبر, غدیر ثانی, عید فطر دوم, روز فرح شیعه, عید اهل بیت علیهم السلام, روز قتل منافق, روز قبولی اعمال,روز پیروزی مظلوم, روز دوستی موُمنین, روز پرهیز از کبایر, روز نابودی ضلالت و گمراهی, روز شکر گزاری.
ماجرای قتل عمر
عمر بن خطاب به دست ابو لوُ لوُ که نامش فیروز و غلام مغیره بن شعبه بود, چند ضربه خنجر خورد که منجر به مرگ او شد7.
بنا بر مشهور8 هنگامی که ابو لوُلوُ ضربه ها را بر عمر زد و خواست فرار کند, عده ای مانع شدند, و 12 نفر را مجروح کرد که شش نفر از آنها مردند9.
ماجرا از این قرار بود که قبل از تکبیر نماز ابو لوُلوُ جلو آمد, و ضربه ای بر کتف و ضربه ای دیگر بر خاصره عمر زد.عمر افتاد, و عدهای جمع شدند و او را به خانه اش بردند. نزدیک بود خورشید طلوع کند که نماز را عبدالرحمن بن عوف با مردم خواند.
عمر در بستر مرگ
هنگامی که عمر را به خانه بردندمقداری نبیذ آوردند و او خورد ولی از قسمتهای ضربت خورده خارج شد و معلوم نشد از کجا خارج شده زیرا با خون همرنگ بود. لذا عده ای گفتند خلیفه شیر بخورد زیرا سفید است و معلوم می شود. شیر را خورد و از محل ضربه ها خارج شد. حاضرین برای دلگرمی گفتند: "مانعی ندارد, ضرری نمی زند" ! اما ضربه های جناب ابولوُلوُ کارگر شد و به خلیفه سابق ملحق شد. در روز سوم در جنب ابوبکر دفن شد10.
عمر مدت ده سال شش ماه چهار شب خلافت کرد. او اولین کسی بود که نام خود را امیرالمومنین گذاشت, و ابوموسی اشعری اولین کسی بود که او را در منبر به این نام خطاب کرد11 .
بدعت عمر برای آینده خلافت
عمر به ابن عباس گفت: خلافت را به چه کسی واگذار کنم؟ او علی بن ابیطالب علیه السلام را پیشنهاد کرد و گفت: شجاعت و فضیلت و قرابت و سبقت در اسلامش معلوم است. عمر گفت: در طبع او مزاح است! ابن عباس گفت: درباره عثمان چه میگویی؟ عمر گفت: اگر او خلیفه شود بنی امیه را بر گرده مردم مسلط مینماید.
ابن عباس گفت: درباره طلحه چه میگویی؟ عمر گفت: مردی متکبر است و پیامبر را با کلامی که روز نزول آیه حجاب گفت آزرده است. او هنگام نزول آیه حجاب گفته بود:" وقتی از دنیا برود ما زنانش را به عقد خود در می آوریم."
ابن عباس گفت:درباره زبیر بن عوام چه می گویی؟ گفت: او مرد شجاعی است, ولی بسیار بخیل است. مردی بدخو و مفسد است, که گاهی انسا ن و گاهی کافر است. در مورد سعد وقاص گفت: مردی متکبر و متعصب است و به کار خلافت نمی آید. ابن عباس گفت: در مورد عبدالرحمن نظرت چیست؟ عمر گفت: او مرد ضعیف القلبی است12.
عمر هنگام مرگ امر خلافت را به شوری واگذار کرد و ابوطلحه انصاری را طلبید و به او گفت: بعد از مرگ من با پنجاه نفر از انصار با شمشیر های کشیده شش نفر را در خانه عایشه حاضر کنید: علی بن ابیطالب علیه السلام , عثمان , طلحه , زبیر , سعد بن ابی وقاص ,عبدالرحمن بن عوف. آنگاه سه روز آنها را مهلت دهید, و بعد از آن اگر چهار یا پنج نفر بر نظری متفق شدند و دو یا یک نفر مخالفان آنان بودند, مخالفین را به قتل برسانید, واگر سه نفر نظری داشتند سه نفر نظر دیگری داشتند, آن طرف که عبدالرحمن بن عوف در اوست مقدم بدارید و سه نفر دیگر را گردن بزنید و اگر بعد از سه روز بر امری اتفاق نکردند, هر شش نفر را گردن بزنید.
شوری بعد از مرگ عمر
بعد از مرگ عمر شوری در خانه عایشه تشکیل شد, و زبیربن عوام پسر صفیه حق خود را به پسر دایی خود امیرالمومنین علیه السلام بخشید! طلحه بن عبیدالله هم حق خود را به عثمان بخشید!! سعد بن ابی وقاص هم حق خود را به عبدالرحن بن عوف بخشید.
عبدالحمن به مسجد آمدو در جمع اصحاب به امیرالمومنین علیه السلام عرض کرد: منبیعت میکنم با شما به این شرط که عمل کنی به کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم و روش ابوبکر و عمر! امیرالمومنین علیه السلام فرمودند: بلکه طبق کتاب خدا و سنت پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اجتهاد و رای خود عمل میکنم.
عبدالرحمن این کلمات را سه بار به عثمان گفت, و عثمان قبول کرد. بار سوم عبدالرحمن با عثمان بیعت کرد و دیگران هم بیعت کردند, غیر از بنی هاشم و جمعی از بزرگان صحابه مثل عماربن یاسر و مقداد بن اسود که بیعت نکردند.
اینک جا دارد چند سوُال مطرح شود:
عمر در دوران جوانی به چه کاری مشغول بوده و در سفرهای تجارتی چه شغلی داشته است؟
در جنگ حدیبیه و جاهای دیگر چه کسی به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم اعتراض کرد؟
چه کسی نسبت هذیان به پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم داد؟
چه کسی در خانه امیرالمومنین علیه السلام را آتش زد و گفت: "قصد دارم خانه را با اهلش بسوزانم, اگر چه فاطمه در آن باشد"؟
چه کسی محسن بن علی علیه السلام را کشت؟
چه کسی به قنفذ دستور داد تا به دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم تازیانه بزند؟
چه کسی ابوبکر را به غصب فدک ترغیب کردو شهادت امیرالمومنین علیه السلام و ام ایمن و حسنین علیهما السلام را رد کرد؟
چه کسی قباله فدک را از حضرت صدیقه سلام الله علیها گرفت و جسارت به صورت مبارک آن حضرت کرد؟
اولین کسی که دست روی دست گذاشتن را احداث کرد که بود؟
اولین کسی که خلافت را به شوری حواله نمود چه کسی بود؟
اولین کسی که با همراهی ابوبکر سهم ذوی القربی را نداد چه کسی بود؟
اولین کسی که روز عید غدیر با علی بن ابیطالب علیه السلام بیعت کرد و گفت:" بخ بخ یابن ابی طالب, اصبحت مولای و مولی کل موُمن و موُمنه " چه کسی بود؟
اولین کسی که از کوزه نصاری وضو گرفت و آنها پاک میدانست چه کسی بود؟
اولین کسی که شهادت مملوک را از درجه اعتبار ساقط کرد چه کسی بود؟
اولین کسی که متعه حج و متعه نساء را حرام کرد چه کسی بود؟
اولین کسی که دستور داد نافله های ماه رمضان به جماعت خوانده شود چه کسی بود؟
اولین کسی که گفت عجمها از یکدیگر ارث نمی برند چه کسی بود؟
چرا هنگامی که شخصی از کوزه خلیفه خورد مست شد؟!
چه کسی بود که وقتی پس از مرگش یک هشتم مال او را به چهار زن او قسمت کردند به هر زنی 83000 دینار رسید؟
چه کسی گفت: همه مردم از من باسوادترند حتی پبرزنها؟
از چه کسی هر گاه سُوال میکردند و در جواب فرو میماند, اشتغال به دلالی و خریدوفروش, مرا مانع از یاد گرفتن مسایل کرد؟
اینکه در کتب تاریخ با عبارتهای مختلف ذکر شده که عمر بن خطاب حسب وصیت ابوبکر به خلافت مسلمین نصب شده جای چند سوُال دارد:
1.آیا وصیت ابوبکر نافذ است و وصیت اشرف مخلوقات خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله و سلم در غدیر و غیر غدیر نافذ نیست؟
2.آیا پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در هنگام رحلت نفرمود کاغذ و قلم بیاورید تا بگویم و نوشته شود مطلبی که بعد از من اختلاف نکنید؟ چرا نسبت هذیان به آن حضرت دادند و کاغذ و قلم نیاوردند و حال آنکه خداوند در قرآن میفرماید:" هر چه آن حضرت میفرمایند وحی است نه از نزد خود "
3. چطور برای ابوبکر کاغذ و قلم آوردند و کسی اعتراض نکرد. جالب اینکه او بیهوش میشد و به هوش میامد و بعد از بسم الله عثمان از طرف خودش نوشت خلیفه بعد از ابوبکر عمر است و ابوبکر مخالفتی نکرد؟
3. قتل عمر بن سعد
عمر بن سعد فرمانده ظالم لشگر یزید در این روز به دست مختار ثقفی رحمه الله به درک واصل شد14.
1.ارشاد:ج2ص336.کشف الغمه:ج2ص402.مستجاد:ص226.اقبال:ص598.فیض العلام:ص207.زادالمعاد:ص336.کافی:ج2ص561.مصباح کفعمی:ج2ص596.بحارالانوار:ج95ص355-356،ج50ص334.
2.فیض العلام: ص211.
3.مدینه المعاجز: ج2 ص97.
4. زادالمعاد: ص334. وقایع الایام: ج ربیع الاول و ربیع الثانی ،ص59. مستدرک سفینه البحار: ج4ص67. 5. فیض العلام: ص211.
6.مصباح کفعمی: ج2ص596. بحارالانوار: ج95ص189. زادالمعاد: ص334-334. بحارالانوار: ج95ص351-356(از زوایدالفواید سید ابن طاووس). 7.مسارالشیعه: ص23.توضیحالمقاصد: ص33.العددالقویه: ص328.فیض العلام: ص129. بحارالانوار:ج95ص199. 8.زادالمعاد: ص34.
9.بحارالانوار: ج95 ص200
<span style="font-size: 12pt; font-family: 'Times Ne
دسته بندی: تقویم مذهبی
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
مَنْ أصْغی إلی ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ.
هر کس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور برای خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوی و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.