توسط: حامد سلیمان پور
753 بازدید
1391/1/29
ساعت:14:49
کناره مگیر !
- خانم!
فاطمه کیست ؟!
- دخترم!
عیسی را می شناسی ؟!
- آری ، می شناسم!
- از او چه می دانی؟!
- مادرم می گفت :
او معجزه خداوند بود!
کور را بینا،
و کر را شنوا می کرد!
مرده را زنده،
و از گِل ، مرغ ها می ساخت
و آنگاه بر آنها می دمید
و آنها جان می گرفتند
و پرواز !
- این را هم میدانی که او فرزند که بود ؟!
- نه ! نمیدانم !
- او فرزند مریم بود ،
- همان که سوره ای از قران به نامش آمده ؟!
- آری دخترم !
سوره ای از قرآن با نام اوست.
همو ، روزی به حمام بود ،
به ناگاه کمی آنسوتر چشمانش بدید،
زیبارویی را
و چه جانفزا چهره اش !
راستی اگرش یوسف می دید،
به سان زنان مصری ،
دست از ترنج نشناختی ،
و دستان خویش را می بریدی !
آری ، با دیدنش بر اندام مریم چه لرزه ها آمد !
و چه نگران !
در همان حیرت و بهت با خویش می گفت :
بهتر آن است که خدای را به پناه آیم !
که جهان ملکی ناپایدار است ،
و مردمان با حزم، او را جصاری حصین دانند ،
و از او بهتر ، سراغی شان نیست !
و آن زیبا جوان تا بدید که مریم چون ماهی بر خاک فتاده به اظطراب است، گفتش :
از من به واهمه مباش !
من امین حضرت اویم !
جبرائیل باشم من !
انما انا رسول ربک !
یا مریم !
از سرفرازان عزت ،
و چنین محرمانی خوب ، کناره مگیر !
آری دخترم !
همین جبرائیل که مریم او را بی آنکه بخواهد ،
و بی اذنش حتی در حمام می دیدش ،
آنگاه که از سوی خدای با فاطمه کاریش بود ،
به خانه اش حتی سرزده وارد نمی شد ،
درب را می زدی و اذن را می خواستی ،
و آنگاه وارد می آمدی !
حافظ را به خیر یاد باد !
گویی که یکی از همین شب ها را می گوید:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند !
- خانم !
در میخانه که باز است چرا حافظ گفت :
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
این درب که بسته نیست!
- دخترم !
در میخانه نبد بسته
ولی حرمت می
واجب آورد ملائک در میخانه زنند!
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
إذا أرَدْتَ أنْ تَعْلَمَ أنَّ فیک خَیْراً، فَانْظُرْ إلی قَلْبِک فَإنْ کانَ یُحِبُّ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ یبْغِضُ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَفیک خَیْرٌ، وَ اللّهُ یُحِبُّک، وَ إذا کانَ یُبْغِضُ أهْلَ طاعَهِ اللّهِ وَ یُحِبّ أهْلَ مَعْصِیَتِهِ فَلَیْسَ فیک خَیْرٌ، وَ اللّهُ یُبْغِضُک.
اگر خواستی بدانی که در وجودت خیر و خوشبختی هست یا نه، به درون خود دقّت کن، اگر اهل عبادت و طاعت را دوست داری و از اهل معصیت و گناه، ناخوشایندی! پس در وجودت خیر و سعادت وجود دارد، و خداوند تو را دوست می دارد. ولی چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشایند باشی و به اهل معصیت، عشق و علاقه ورزیدی! پس خیر و خوبی در تو نباشد، و خداوند تو را دشمن دارد.