شیطان شناسی - قسمت 29

شیطان شناسی - قسمت 29

توسط: حامد سلیمان پور

1,053 بازدید

1398/5/5

ساعت:10:00

نصیحت ابلیس به حضرت یحیی(ع)

شب گذشته روایتی از صحبت حضرت یحیی با ابلیس خواندیم. روایاتی از این دسته را ائمه(ع) برای ما نقل کرده اند تا برایمان درسی بشود. حضرت یحیی از شیطان خواسته بودند از راه هایی بگوید که از طریق آن ها به سراغ بنی آدم می آید. ایشان در ادامه به ابلیس می فرمایند:« آیا تا به حال تنها لحظه ای بر من پیروز شده ای؟» شیطان پاسخ می دهد:« خیر، اما در تو خصلتی هست که مرا شادمان می کند.» می پرسند:« چیست؟» پاسخ می دهد:

 أنتَ رَجُلٌ أكولٌ ، فَإِذا أفطَرتَ أكَلتَ وبَشِمتَ فَيَمنَعُكَ ذلِكَ مِن بَعضِ صَلاتِكَ وقِيامِكَ بِاللَّيلِ.  

تو مردی پرخور هستی و هنگامی که بر سر سفره می‌نشینی زیاد می‌خوری و سنگین می‌شوی، بدین جهت از انجام بعضی نمازهای مستحبی و شب زنده داری باز می‌مانی.

حضرت یحیی (ع) به گفته ی او چنین واکنشی نشان می دهند:

فَإِنّي اُعطِي اللّه َ عَهدا أنّي لا أشبَعُ مِنَ الطَّعامِ حَتّى ألقاهُ.

همانا من به خداوند قول می دهم که از غذا سیر نشوم تا آن که او را ملاقات کنم.

ابلیس نیز در پاسخ می گوید:« من به خدا قول می دهم که برای هیچ مسلمانی خیر خواهی نکنم تا او را ملاقات کنم.» بعد از محضر آن حضرت خارج می شود و دیگر به نزد ایشان باز نمی گردد.

این هم یکی از زمینه هایی است که شیطان از آن سوء استفاده می کند. در روایت از امام باقر(ع) است که :« چیزی به اندازه ی شکم پر، مبغوض خداوند نیست.» به همین دلیل بسیار توصیه شده که شکم را پر نکنید. امام صادق(ع) می فرمایند:« یک سوم از شکم را برای غذا، یک سوم را برای آب، و یک سوم را برای نفس بگذارید.»

پنج راه غلبه بر شیطان

امام صادق(ع) از پدران گرامی شان نقل می کنند که پیامبر اکرم(ص) به اصحابشان فرمودند: «آیا شما را به چیزی خبر ندهم که اگر انجامش دهید شیطان از شما دوری می گزیند، آن چنان که مشرق از مغرب دور است؟» گفتند:    «آری.» ایشان فرمودند:

اَلصَّوْمُ يُسَوِّدُ وَجْهَهُ وَ اَلصَّدَقَةُ تَكْسِرُ ظَهْرَهُ وَ اَلْحُبُّ فِي اَللَّهِ وَ اَلْمُوَازَرَةُ عَلَى اَلْعَمَلِ اَلصَّالِحِ يَقْطَعَانِ دَابِرَهُ وَ اَلاِسْتِغْفَارُ يَقْطَعُ وَتِينَهُ وَ لِكُلِّ شَيْءٍ زَكَاةٌ وَ زَكَاةُ اَلْأَبْدَانِ اَلصِّيَامُ.

روزه صورتش را سیاه می کند و صدقه پشتش را می شکند و محبت در راه خدا و یاری کردن یکدیگر بر کار نیک، ریشه اش را بر می کند و استغفار شاهرگش را قطع می کند و برای هر چیز زکاتی است و زکات بدن ها روزه است.

رسول خدا(ص) برای مبارزه با شیطان پنج عمل را بر شمرده اند:

روزه

در فرهنگ دین، ما هم روزه ی واجب داریم و هم روزه ی مستحبی. درباره ی آن هم بسیار تاکید شده است. خود پیامبر اکرم(ص) بعضی از روزها روزه بودند و بعضی را افطار می کردند. البته به فرموده پیامبر اکرم(ص) اگر سه روز در ماه را روزه بگیریم، خداوند ثواب روزه ی کل ماه را به ما می دهد: پنج شنبه ی اول ماه، پنج شنبه آخر ماه، و چهار شنبه وسط ماه. جناب سلمان به این دستور عمل می کرد. یک بار پیامبر اکرم(ص) از اصحاب پرسیدند:« چه کسی میان شما هست که هر روز روزه دار باشد؟» سلمان گفت:« من.» برخی گفتند:« یا رسول الله، ما دیده ایم خیلی از روزها غذا می خورد.» می خواستند او را به دروغگویی و تفاخر بی جا متهم کنند اما او پاسخشان را داد به این که همین توصیه ی نبوی را جامه ی عمل پوشانده است.

می بینید در مناسبت هایی روزه وارد شده که نوعا عید است. روزه ی اول محرم به جهت خاصی که در روایت ابن شبیب آمده مستحب است که پیشتر به آن اشاره کردیم. اما روزه عمدتا در ایامی وارد شده که برکت خدا بیشتر می شود. روزه ی دو عید قربان و فطر هم حرام است. اما فقط این دو عید این طور است. روزه ی عید غدیر، بسیار سفرش شده است. یا نیمه شعبان، روز بسیار مقدسی است که روزه اش تاکید شده است. یا در عید مبعث روزه گرفتن تاکید شده است. در هر حال روزه روی شیطان را سیاه می کند.

صدقه

صدقه، کمر شیطان را می شکند.

پیشتر این تعبیر را از قول شیطان خواندیم که خطاب به حضرت موسی(ع) گفت:« وقتی قصد صدقه را کردی آن را به اجرا درآور چرا که وقتی بنده به صدقه دادنی اهتمام می ورزد، خود من بدون هم نشینانم همنشین اویم تا آن که میان او و آن صدقه حائل شوم.»

در صدقه دادن نباید معطل کرد. اگر انسان به مستحق صدقه دهد، خدا هم در دنیا و هم در آخرت، عوض آن را بیشتر و بهتر از آن بر می گرداند. هیچ کس از صدقه دادن ضرر نمی کند. و صدقه، هم واجب دارد و هم مستحب. صدقه ی واجب همان خمس و زکات است که دیشب اشاره ای به آن کردیم، و صدقه ی مستحب مانند کمک به مستحق است.

حب فی الله

این خیلی زیبا است. « حب فی الله» یعنی چه؟ نفرموده: حب الله، بلکه فرموده است: حب فی الله. اگر می فرمود« حب الله» معنای آن دوست داشتن خداوند بود. اما« حب فی الله» یعنی هر چیز و هر کس را که دوست می داری به خاطر خدا دوست داشته باشی و محبتت بر محور خدا بچرخد. این قاعده شامل همه ی محبت هایی که انسان دارد می شود. مثلا کسی پدرش را دوست دارد،« برای چه دوست دارد؟» « فقط چون پدرش است؟» یا « چون خدا دوست دارد که پدرش را دوست داشته باشد؟» بهتر این است که من پدرم را دوست داشته باشم و به او احسان کنم چون خدا چنین می خواهد. ممکن است به این ظرافت ها توجه نداشته باشیم، ولی این ها را به ما می آموزند که پیاده کنیم و از شیطان در امان بمانیم. من می توانم پدرم یا مادرم را « فی الله» دوست داشته باشم. چرا این کار را نکنم؟ می شود بچه ام را هم به خاطر خدا دوست داشته باشم. خواهر و برادرم را هم به خاطر خدا دوست بدارم، استادم را هم به خاطر خدا دوست بدارم، شاگردم را هم به خاطر خدا دوست بدارم.

دوستم را چطور؟ « دوستش دارم چون به من نفع مادی می رساند؟» نه! مطلوب این است که بگویم « او را دوست می دارم چون مومن است، چون شیعه ی امیرالمومنین(ع) است، چون محب سیدالشهدا(ع) است، من هم دوستش دارم.» اگر همین خط را پی بگیریم، تصدیق می فرمایید که چقدر زندگی انسان زیبا می شود!

از آن طرف، من نباید کسی که در این خط نیست را دوست بدارم. مثل مبغض اهل بیت(ع)، هر چند به من خیر رسانده باشد. مبغض اهل بیت (ع) با من هیچ پیوندی ندارد، ولی محب اهل بیت هر چند به شخص من بد کرده، مال مرا خورده، آبروی مرا ریخته، ولی باید خودش را به گل جمال امیرالمومنین (ع) دوست بدارم، نباید نفرینش کنم. اگر چه عملش قبیح است و از آن تبری می جویم. کارش را دوست ندارم، حتی او را از زشتی هایش نهی می کنم. چون کارش ظلم است، یا حرام است. اما در عین حال شخصیت ایمانی اش محترم است. یک وقت هست که انسان کار کسی را رد می کند، اما یک وقت به خود او هم بد و بیراه می گوید. مومنان واقعی این دو جهت را از هم تفکیک می کنند و خود را به رویکرد دوم دچار نمی کنند. چون این مهم است که هیچ شیعه ای بغض و کینه از شیعه ی دیگر در دل نداشته باشد.

در روایت داریم که در شب قدر که خداوند همه ی گنه کاران را می بخشد، پنج گروه را نمی بخشد، یکی از آن ها کسی است که در دلش «شحناء» باشد. یعنی « کینه و دشمنی»، مثلا نسبت به یک مومن خرده حسابی پیدا کرده، حالا از او ناراحت است و این ناراحتی را از دلش بیرون نمی کند. این باعث می شود حتی شب قدر که خدا همه را می بخشاید، رحمت بر او نازل نشد.

درسی که « حب فی الله» به ما می دهد این است که: سعی کنیم همه ی محبت های ما فقط برای خدا باشد. من اشخاص را مثال زدم، اما می شود حب فی الله را توسعه داد. وقتی من یک چیز را دوست دارم، فکر کنم برای چه دوستش دارم؟ اگر بتوانم به دوست داشتنم رنگ خدایی بدهم می ارزد، والا نمی ارزد، چون مرا از خدا دور می کند.

از مرحوم علامه کرباسچیان، نقل شده که در ایام جوانی، انگشتری داشتند که به آن علاقه مند بودند، روزی در سفر به روستای شهرستانک، هنگام وضو آن را در کنار رودخانه از انگشت خود بیرون آورده بودند، بعد از وضو دیده بودند انگشتر سر جایش نیست. خیلی ناراحت شده بودند. ایشان می گفتند:« با خودم گفتم این انگشتر که این طور مرا به هم می ریزد، همان بهتر که نباشد! از آن به بعد هم دیگر انگشتر به دست نکردند، تا به آن دل نبندند.»

نیز مرحوم علامه نقل می کردند که در ایام طلبگی در قم با چند نفر از شاگردان به عیادت کسی رفته بودند که در حال احتضار بود. فردی در حال تلقین شهادتین بود. وقتی شهادت به توحید و رسالت پیغمبر اکرم(ص) را تلقین کرد محتضر آن را تکرار کرد ولی به شهادت بر ولایت که رسید نتوانست بگوید. می دانید که اشهد انّ علیا ولی الله اصل و خمیر مایه ی ایمان است. اگر کسی آن دو را داشته باشد، بدون این آخری،  کافر است.

مرحوم استاد علامه گفتند:

ما از این صحنه خیلی حالمان بد شد. گفتیم: عجب!! چه شد که نتوانست بگوید؟! ار خانه او بیرون آمدیم. از قضا این فرد از دنیا نرفت و به زندگی برگشت. روزی او را در خیابان دیدم و از علت آن حالش جویا شدم. گفت: من قالیچه ای داشتم که خیلی آن را دوست می داشتم. به محض این که آن فرد می گفت: بگو« اشهد انّ علیا ولی الله»، کسی جلوی من می آمد و وآتشی زیر قالیچه می گرفت و می گفت:« اگر بگویی، قالیچه را می سوزانم.» طوری به نظرم می رسید که واقعا می خواهد آن را بسوزاند، به همین خاطر نمی توانستم بگویم. به محض این که به حال عادی برگشتم به بچه هایم گفتم قالیچه را ببرند و بفروشند و پولش را صدقه بدهند. چیزی که مرا از گفتن« اشهد انّ علیا ولیّ الله» بیندازد به درد من نمی خورد!

آن چه در راه خدا دوست داشته نشود مانع سعادت اخروی است. امیدواریم خداوند همه ی ما را اهل محبت فی الله قرار دهد.    

دسته بندی: شیطان شناسی

تفسیر روز

سوره بقره آیه 254-251

1402/7/20

تفسیر قطره ای قرآن

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...


965 بازدید

حدیث روز

مَنْ أصْغی إلی ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ.


هر کس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور برای خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوی و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.

امام جواد علیه السلام

قاسمیه در شبکه های اجتماعی