توسط: حامد سلیمان پور
964 بازدید
1398/2/21
ساعت:10:00
نفوذ شیطان از پشت سر انسان
«من خلفهم» یعنی آن چیزی که در این دنیا می گذاریم و می رویم. یعنی ارث و میراث.
شیطان می گوید به آن ها امر می کنم که مال جمع کنند، خانه ی مجلل بسازند. و کاری می کنم که آن حقوقی که بر گردن خود دارند، نپردازند و بخل بورزند، برای اینکه برای ورثه شان باقی بماند.
ابی عبدالله نامه ای نوشتند که خبلی جالب است. اگر درسی که ما در این دهه می گیریم همین فرمایش امام حسین باشد، خیلی کارمان راه می افتد. این فرمایش را به خاطر بسپارید که دو جمله هم بیشتر نیست. امام حسین(ع) برای برادرشان محمد بن حنفیه چنین نامه نوشتند:
بِسْمِ اَللَّهِ اَلرَّحْمَنِ اَلرَّحِيمِ مِنَ اَلْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِلَى مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ وَ مَنْ قِبَلَهُ مِنْ بَنِي هَاشِمٍ أَمَّا بَعْدُ فَكَأَنَّ اَلدُّنْيَا لَمْ تَكُنْ وَ كَأنَّ اَلْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ وَ اَلسَّلاَمُ .
به نام خدواند بخشاینده مهربان از حسین بن علی (ع) به محمد بن علی و کسانی دیگر از بنی هاشم که پیرامون او هستند: گویی دنیا هیچ گاه نبوده، و گویی آخرت از ازل بوده است، والسلام.
توجه کنید این نامه فقط دو جمله است. آن موقع پست الکترونیکی نبوده و باید پیکی با طی کردن مسیر طولانی این نامه را می رسانده است. اما حضرت می خواستند این دو جمله را به آن ها برسانند. آن قدر دنیا کوتاه است که انگار اصلا نبوده است، تا به خودت بجنبی، تمام شده است. هر کس در هر سنی که هست، وقتی به گذشته ی خود نگاه می کند می گوید چه قدر سریع گذشت اصلا گویی دنیا نبوده، یک خوابی بوده که دیده ایم و تمام شده. از آن سو گویی که آخرت همیشه بوده است.
نسبت دنیا نسبت به آخرت چند به چند است؟ مثلا یک به صد؟ آیا معنی اش این است که آخرت صد برابر عمر دنیا است؟ صد هزار برابر؟ چند هزار میلیون برابر؟ نه، هر چه قدر بگوییم باز هم کم است. زیرا آخرت، ابدی است. انسان عاقل آن کسی است که در این چهارده روز این دنیا بار خود را ببندد، که هر وقت مرگ آمد بگوید: « من آماده ام» اصحاب ابی عبدالله(ع) اگر آماده نبودند که نمی توانستند ابی عبدالله را همراهی کنند.
طرماخ بن عدی، ارادتمند حسین بن علی(ع) بود. زمانی که امام در راه کوفه بودند، خدمت آقا رسید و عرض کرد:« مردم کوفه چنین و چنان اند. با پدر و برادر شما آن طور رفتار کردند، چرا به کوفه می روید؟ بیایید تا من شما را به کوه ها ببرم و قبیله ی خودم را به عنوان مدافع شما برای شما آماده کنم.» او فکر می کرد امام حسین برای جنگ آماده اند. حضرت سر بسته به او فرمودند:« من باید به کوفه بروم.» وقتی نا امید شد که حضرت به حرف او ترتیب اثر بدهدند، تصمیم گرفت آذوقه ای را که برای خوانواده اش فراهم کرده بودبه دست آن ها برساند و بعد به آن حضرت ملحق شود. رفت که برگردد، اما در راه برگشت شنید که ابی عبدالله(ع) به شهادت رسیده اند. یعنی کار از کار گذشت و آن سعادت عظمی از دستش رفت. گاهی به همین اندازه که برای زن و بچه ات آذوقه تهیه کنی هم وقت نداری، طوری بارت را ببند که معلوم باشد آماده رفتنی. اگر امشب بگویند که خدا به بقیه الله الاعظم ارواحنا فداه اذن ظهور داده است، چه کسی آماده است؟ که می تواند بگوید« حق الناس هم بر گردنم نیست و همه را صاف کرده ام.» مگر امام حسین(ع) شب عاشورا نفرمودند: « هر کس دینی به گردن دارد با من نیاید؟» اگر حق واجبی به گردنت است نمی توانی خود را آماده ی یاری امامت بدانی. آدم های زرنگ آن هایی هستند که حسابشان به روز و صاف صاف است، یعنی همین الان آماده اند. گیوه را ور کشیده و توشه به دوششان است و آماده ی رفتنند. منتظر فرج، چنین کسی است، حاضر و آماده.
دنیا: رویای پوچ
جابر جعفی از اصحاب خاص امام جعفر صادق(ع) بود. بزرگان ما درباره ی جعفر جعفی می گویند: او سلمان زمان خود بود. یعنی همان رابطه ای سلمان با پیامبر داشت، او با امام باقر داشته است، او امام صادق را نیز درک کرده است. به ایشان عرض می کند: « فدایتان شوم، مرا موعظه کنید.» حضرت می فرمایند:
يا جابِرُ ، اِجعَلِ الدُّنيا مالاً أصَبتَهُ في مَنامِكَ ثُمّ انتَبَهتَ و لَيسَ مَعَكَ مِنهُ شَيءٌ ، هَل هُو إلاّ ثَوبٌ تَلبَسُهُ فتُبلِيهِ أو طَعامٌ يَعودُ بَعدُ إلى ما تَعلَمُ.
ای جابر دنیا را بر منزله مالی قرار ده که در خوابت به آن دست یافته ای، سپس بیدار شده ای در حالی که از آن هیچ چیز در دستت نیست. آیا آن(دنیا) غیر از لباسی است که می پوشی و کهنه اش می کنی یا غذایی که از آن پس، بدان جا که می دانی باز می گردد.
اگر کسی در خواب ببیند پولدار شده، خیلی ذوق می کند. فرموده اند دنیا را این گونه ببین. دل خوشی اش در حد یک خواب است، آیا دنیا جز لباسی است که به تن می کنیم و پوسیده می شود؟ با این دید چه قدر مسخره است که من با لباسم کیف کنم، قیافه هم بگیرم و فخر هم بفروشم می گویم:« لباس من مارک فلان دارد، از فلان جا خریده ام، در فلان عروسی همه ی چشم ها به آن خیره شده بود.»
نیز آیا دنیا غیز از غذایی است که می خوریم و بعد بدل به نجاست می شود؟ خدا رحمت کند مرحوم علامه کرباسچیان را، ایشان در درس اخلاق می فرمود: انسان غذا می خورد و بعد هم راهی دستشویی می شود. اثر وجودی بعضی فقط همین است که در طول عمرشان چند متر چاه را پر کرده اند. آیا این افتخار دارد که من به دیگری بگویم من بیشتر از شما چاه پر کرده ام.؟
مذمت حب دنیا
در روایت داریم:
حُبُّ اللهِ وَ حُبُّ الدُّنیا لا یَجتَمِعانِ.
محبت خدا و محبت دنیا (در یک دل) جمع نمی شودند.
هر مقدار حب دنیا در دل باشد، حب خدا و آخرت کم رنگ می شود. محبت امام حسین(ع) از کدام نوع است؟ حب دنیا یا حب خدا؟ محبت به امام حسین حب الله است. خود ايمه چگونه زندگی می کردند؟ و واقعا چه قدر مانند ما وابسته به دنیا بودند؟ لقمان به پسرش می گوید:
یا بُنَیَّ اجعَلِ الدُّنیا بِمَنزِلَهِ قَنطَرَهٍ عَلى نَهرٍ جُزتَ عَلَیها وتَرَکتَها ولَم تَرجِع إلَیها آخِرَ الدَّهرِ.
پسرکم دنیا را به منزله پلی بر روی نهری قرار بده که بر آن عبور می کنی و ترکش می گویی، و تا آخر روزگار بدان باز نمی گردی.
آیا کسی روی پل، خانه می سازد؟ یا آن که می گوید« می خواهم یک بار از روی آن رد شوم و دیگر کاری با آن ندارم. چرا باید خانه رویش بسازم؟» روشن است، منظور این نیست که بکوشیم در نکبت و سیه روزی باشیم، بلکه باید طوری زندگی کنیم که دنیا دلمان را نبرد. همه ی ما این قابلیت را داریم که فریفته ی دنیا شویم. خیلی استثنایی است کسی که دنیا در نظرش هیچ و پوچ باشد. چنین کسی به ندرت یافت می شود. خوشا به حالش، چون او دیگر نیازی به این حرف ها ندارد، ولی نوع انسان ها، دل بسته به دنیا هستند. چه کسی از آسایش و راحتی و تشریفات بدش می آید؟
حب دنیا هفت شاخه دارد، یکی از آن ها حب الراحة است. انسان راحتی و آشایش را دوست دارد. در روایت است که مردم در دنیا به دنبال راحتی هستند، در صورتی که خداوند راحتی را در دنیا خلق نکرده است. واقعا دنیا جای آسایش نیست، همه گرفتار هستند. تا فرد می گوید:« خدا را شکر از این گرفتاری راحت شدم»، پشت بندش دو بلای دیگر سرش می آید. یکی گرفتار بیماری است، یکی گرفتار قرض است. یکی گرفتار فرزند نا باب است، یکی گرفتار اختلاف خانوادگی است، تاره این ها فقط چیز هایی هستند که می شنویم، نه این که بخواهیم تفحص کنیم، اگر تفحص کنیم می بینیم گرفتاری ها خیلی بیشتر است. چون دنیا جای آسایش نیست.
اگر یک روز آب خوش از گلوی امیرالمومنین پایین رفته بود معلوم می شود که دنیا نزد خدا ارزش دارد. فرمودند: فَصَبَرْتُ وَ فِي الْعَيْنِ قَدْيً وَ فِي الْحَلْقِ شَجا.
امیرالمومنین سی سال این گونه زندگی کردند، خار در چشم و استخوان در گلو. دنیا به این بندگان خوب خخدا هم وفا نکرد، چه رسد به ما؟
رسول خدا(ص) فرمودند:
الدُّنیا حُلُمُ المَنَامِ أَهلُهَا عَلَیهَا مُجَازَونَ مُعَاقَبُونَ.
دنیا، رویایی در خواب است و اهل دنیا بر آن مجازات و عقاب می شوند.
از ایشان پرسیده شد: چه مقدار باید در دنیا بمانیم؟ فرمود: کَقَدرِ المُتَخَلِّفِ عَنِ القَافِلَةِ آن اندازه که از قافله جا مانده است، طول می کشد که خود را به قافله برساند. به همین اندازه وقت داریم.
عاقل کسی است که در همین فرصت کم، بار ابدی اش را ببندد....
دسته بندی: شیطان شناسی
برچسب ها: شیطان شناسی دنیا نفوذ شیطان حب دنیا
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
وَ صَلَاةٌ فِی شُغُلٍ وَ صَبْرٌ فِی شِدَّةٍ
{مؤمن} در عین اشتغال و گرفتاری نمازگزار است.