شبهات عزاداری 5

شبهات عزاداری 5

توسط: حامد سلیمان پور

1,149 بازدید

1391/8/30

ساعت:09:17

3_8810060224_L600

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

بخش هفتم: عزاداري در اهل سنت

گريه و اشك از منظر علماي اهل سنت

فتاواي برخي از علماي اهل سنت در گريه و نوحه

در ابتداي اين بحث به فتاواي برخي از علماي اهل سنت در زمينه گريه و نوحه توجه مي‌كنيم تا ببينيم آيا گريه و بكاء براي ميت گناه كبيره و نابخشودني محسوب مي‌شود؟!

نووي در كتاب «المجموع» آراء علما در مورد محدوده حرمت گريه و بكاء را جمع آوري كرده است:

1 ـ  جمهور علماء قائلند: حرمت بكاء و نوحه اختصاص به جايي دارد كه شخص وصيت كرده باشد، برايش گريه و نوحه داشته باشند. نووي نيز همين قول را اختيار نموده است.

2 ـ طائفه‌‌اي قائل شده‌اند: حرمت، اختصاص به جايي دارد كه شخص به خودداري از نوحه و بكاء وصيت نكرده باشد.

3 ـ  طائفه‌اي ديگر بر اين نظرند كه: حرمت براي جايي است كه بازماند‌گان، ميت را به اوصاف و محاسني توصيف كنند كه در شرع جايز نيست؛ مثل اين كه بگويد: اي يتيم كننده فرزندان و اي بيوه كننده زن‌ها و اي خراب كننده آبادي‌ها و به اين شكل به گريه افتد.

4 ـ و طائفه‌اي ديگر بر اين رأي و اعتقادند كه: ميت با شنيدن صداي گريه و بكاء اهل و عيال خود معذب ‌گشته و به حال آن‌ها تأسف مي‌خورد. و اين قول و نظر محمد بن جرير و قاضي عياض است.

و در پايان اين نكته را اجماع علماء مي‌داند:

وأجمعوا كلهم على اختلاف مذاهبهم ان المراد بالبكاء بصوت ونياحه لا مجرد دمع العين.

تمام علماء با وجود اختلاف در مذهب بر اين نكته اجماع دارند كه منظور از گريه و بكاء ممنوع، آن گريه و بكائي است كه با صوت و نوحه سرائي باشد نه مطلق گريه.

المجموع، نووي، ج 5، ص 308.

پس معلوم مي‌شود اين گونه نيست كه مطلق گريه و بكاء نزد علماي اهل سنت ممنوع و حرام باشد.

اقامه عزا براي امام حسين عليه السلام‌ در سال 352هـ

ذهبي در شرح وقايع عزاداري سال 352 هـ اين‌چنين مي‌نويسد:

قال ثابت: ألزم معز الدوله الناس بغلق الأسواق ومنع الهراسين والطباخين من الطبيخ، ونصبوا القباب في الأسواق وعلقوا عليها المسوح، وأخرجوا نساء منشرات الشعور مضجات يلطمن في الشوارع ويقمن المآتم على الحسين عليه السلام، وهذا أول يوم نيح عليه ببغداد.

معز الدوله مردم را به بستن بازار‌ها امر كرد و آسيابان‌ها را از آرد كردن و طباخ‌ها را از طبخ منع كرد، و علم‌هاي عزا را در بازار‌ها برافراشتند. و زن‌ها در حالي كه بر سر و صورت خود مي‌زدند و مو پريشان كرده بودند به كوچه و خيابان ريختند و بر مصيبت حسين عليه السلام عزاداري كردند و نوحه خواني نمودند و اين اولين نوحه‌سرايي بود كه در بغداد برگزار مي‌شد.

تاريخ الإسلام، ج 26، ص11.

اقامه عزا براي امام حسين عليه السلام توسط سبط ابن جوزي (از علماي اهل سنت)

از سوي ديگر در بين علماي اهل سنت بعضي را شاهد هستيم كه خود از عزاداران امام حسين عليه السلام‌ بوده‌اند.

ابن كثير در تاريخ خود چنين مى نويسد:

در روز عاشورا از سبط ابن جوزى خواسته شد كه بر فراز منبر رفته و از مقتل و چگونگى شهادت امام حسين عليه السلام براى مردم سخن گويد. سبط ابن جوزى اين خواسته را پذيرفت و بر بالاى منبر تكيه زد، او پس از يك سكوت طولانى، دستمال خويش بر صورت نهاد و گريه شديدى سرداد و آن‌گاه در حالى كه مى گريست اين دو بيت شعر را سرود:

ويل لمن شفعاؤه خصماؤه‏

و الصور فى نشرالخلايق ينفخ‏

لابد  أن  ترد القيامه فاطم‏

و قميصها بدم  الحسين  ملطخ‏

واى به حال كسى كه شفيع اش دشمن او باشد! در هنگامه قيامت، كه براى بيرون آمدن مردم از زمين در صور دميده مى شود.

سرانجام در قيامت فاطمه زهرا وارد محشر مى شود، در حالى كه پيراهن او به خون حسين عليه السلام‌ آغشته است.

سپس سبط ابن جوزى از منبر پايين آمد و اشك ريزان به خانه خويش رفت.

البدايه و النهايه، ج 13، ص 207 (حوادث 654 هجرى قمرى).

عزادراي براي عبدالمؤمن (م 346 هق)

عبدالمؤمن بن خلف، از فقيهان مذهب ظاهرى و پيرو مكتب محمد بن داود است. نسفى قضيه تشييع جنازه و عزادارى او را نقل ‏كرده است.

تاريخ مدينه دمشق، ابن عساكر، ج 10، ص 272 ـ سير اعلام النبلاء، ج 15، ص 480.

عزادراي براي جويني (م 478 هق)

ذهبي از درگذشت جويني و مراسم سوگواري او چنين ياد مي‌كند:

فدفن بجنب والده، وكسروا منبره، وغلقت الأسواق، ورثي بقصائد، وكان له نحو من أربع مائه تلميذ، كسروا محابرهم وأقلامهم، وأقاموا حولا، ووضعت المناديل عن الرؤوس عاما، بحيث ما اجترأ أحد على ستر رأسه، وكانت الطلبه يطوفون في البلد نائحين عليه، مبالغين في الصياح والجزع.

او را كنار قبر پدرش به خاك سپردند، و در عزاي او منبرش را شكستند، و  بازار ‌ها را بستند، و در رثاي او قصيده‌ها گفتند، و او كه حدود چهار صد شاگرد داشت، آن‌ها همه قلم و دوات‌ها را شكستند، و يك سال اقامه عزا نمودند، و نيز يك سال تمام مناديل‌هايشان (پارجه‌هايي شبيه به چفيه) را از سر بر داشتند، و در اين كار به حدي اسرار داشتند كه أحدي جرئت گذاردن پارچه به روي سر را نداشت. و در طول اين مدت طلبه‌هاي او در كوچه و بازار شهر مي‌چرخيدند و نوحه سرايي مي‌كردند و در صيحه و جزع افراط مي‌كردند.

سير أعلام النبلاء، ج 18، ص476.

البته در مورد متن فوق قابل توجه است كه اگر چه در اصل عزاداري  شاگردان عبدالمؤمن بحثي نيست ولي بعضي از حركات و افراط‌هايي كه در متن بالا به آن پرداخته شده است مثل شكستن منبر و دوات و قلم‌ها و برداشتن چفيه‌ها به مدت يك سال و ممانعت از هر كسي تا يك سال از گذارن پارچه بر سر، هرگز قابل توجيه نمي‌باشد؛ لذا شايد علت اين كه  ذهبي نيز تنها در اين مورد نظر داده هميين باشد. لذا در اين مورد گفته است:

قلت: هذا كان من زي الأعاجم لا من فعل العلماء المتبعين.

اين گونه گار‌ها از زي اعاجم است و از علماي تابع دين قابل انتظار نيست.

سير أعلام النبلاء، ج 18، ص476.

عزاداري براي ابن جوزي (م 597 هق)

ذهبى درباره بازتاب مرگ او مى‏نويسد:

وتوفي ليله الجمعه بين العشاءين الثالث عشر من رمضان...، وغلقت الأسواق، وجاء الخلق،... وكان في تموز، وأفطر خلق، ورموا نفوسهم في الماء... وباتوا عند قبره طول شهر رمضان يختمون الختمات، بالشمع والقناديل

سبط بن جوزي در شب جمعه سيزدهم ماه رمضان فوت كرد... با درگذشت او، بازارها تعطيل گرديد و جمعيت زيادي در مراسم او حضور يافتند، فراواني مردم و فزوني گرما سبب شد كه بسياري از سوگواران روزه خويش را خوردند! بعضي خود را به دجله انداختند.. از كفن اندكي ماند... مردم تا پايان ماه رمضان در كنار قبر او شب را به صبح رساندند، آنان شمع و چراغ و قنديل آوردند و قرآن را ختم كردند. مراسم عزادراي را روز شنبه برپا كرديم، سخنرانان درباره او به سخن پرداختند، جمعيت بسياري شركت جستند و درباره او مرثيه‏ها گفته شد...

سير أعلام النبلاء، ج 21، ص 379.

1-       گريه آسمان در وفات عمر بن عبد العزيز!!!

عن خالد الربعي قال: مکتوب في التوراه إن السماء والأرض لتبکي علي عمر بن عبد العزيز أربعين صباحا!!!

خالد ربعي مي‌گويد: در تورات آمده است كه آسمان و زمين در مرگ عمر بن عبد العزيز چهل شبانه روز خواهد گريست!!!

الروض الفائق، ص 255 ـ الغدير، ج 11، ص 120

1- گريه آسمان در وفات ابن عساکر متوفاي571 هـ!!!

قال ولده: وکان الغيث قد احتبس في هذه السنه؛ فدرّ وسحّ عند ارتفاع نعشه؛ فکأن السماء بکت عليه بدمع وابله واطشه.

فرزندش مي‌گويد: باران در اين سال محبوس شد؛ تا اين كه بعد از وفات ابن عساكر و برداشتن نعش و جنازه او آسمان به شكلي باريدن گرفت كه گويي اشك چشمان آسمان بود كه به شدت و وفور باريدن گرفت.

معجم الأدباء، ج 4، ص41، مطرت بناحيه بلخ دما عبيطا سنه 246، ص 17.

برخورد دوگانه علماء اهل سنّت

امّا با اين تفاصيل چه مي‌شود كه مورخان بزرگ اهل سنّت، وقتي عزاداري و ماتم سرايي شيفتگان امام حسين عليه السّلام را ذكر مي‌‌كنند اين امر موجّه را بر نتافته و موضع گيري تند و خشن خويش، را نمي‌توانند مخفي نمايند؟!!

ذهبي وقتي قضيه عزاداري مردم بغداد براي امام حسين عليه السلام‌ را نقل مي‌‏كند، مي‌‏نويسد:

سنه اثنتين وخمسين وثلاثمئه: فيها يوم عاشوراء، ألزم معز الدوله، أهل بغداد بالنَّوح والمآتم، على الحسين بن علي رضي الله عنه، وأمر بغلق الأسواق، وعلّقت عليها المسوح، ومنع الطباخين من عمل الأطعمه، وخرجت نساء الرافضه، منشّرات الشعور، مضخّمات الوجوه، يلطمن، ويفتنّ الناس، وهذا أول ما نيح عليه،

حوادث سال 352 هـ : در روز عاشوراي اين سال معز الدوله، أهل بغداد را به نوحه و مآتم بر حسين بن علي، ملزم نمود، و أمر كرد تا بازار‌ها را ببندند، علامت هاي عزا را بياويزند و طباخان را از طبخ غذا منع نمودند. و زنان شيعه با موهاي پريشان و... از خانه خارج شدند و مردم را به فتنه انداختند. و اين اولين موردي بود كه نوحه سرايي مي‌شد.

اللهم ثبت علينا عقولنا.

خدايا به ما عقل‌هاي پابر جا عنايت كن!.

العبر في خبر من غبر، ذهبي، ج 1، ص 146،  عدد الأجزاء: 4، مصدر الكتاب: موقع الوراق،

http://www.alwarraq.com

و يا ذهبي در جاي ديگر در مورد عزاداري روز عاشوراء مي نويسد:

أقامت الرافضه الشعار الجاهلي يوم عاشوراء…

رافضي‌ها (شيعيان) شعار جاهليت را در روز عاشوراء بر‌افراشتند...

تاريخ الإسلام، ذهبي، ج 26، ص 43

تمادت الرافضه في هذه الأعصر في غيهم بعمل عاشوراء باللطم والعويل

رافضي‌ها (شيعيان) در اين دوران در ضلالت و گمراهي خود با عمل كردن به اعمالي چون لطمه و گريه و ناله امتداد يافت.

العبر، ذهبي، ج 3، ص 44

ذهبي در بيان حوادث سال 388 هـ اين‌گونه مي‌گويد:

وجعلت بإزاء يوم عاشوراء يوماً بعده بثمانيه أيام نسبته إلى مقتل مصعب بن الزبير، وزارت قبره بمسكن كما يزار قبر الحسين عليه السلام...

در مقابل روز عاشوراء هشت روز بعد از اين روز را به عنوان روز قتل مصعب بن زبير قرار دادند و در اين روز همان‌گونه كه قبر [امام] حسين [عليه السلام‌] زيارت مي‌شود قبر مصعب بن زبير را در منطقه «مَسكِن» زيارت مي‌نمايند...

تاريخ الاسلام، ذهبي، ج 27، ص 25.

هم‌چنين ابن كثير تعبيري اين‌چنين دارد:

عملت الرافضه بدعتهم الشنعاء...

رافضي‌‌ها (شيعيان) بدعت زشت و شنيع خود (عزاداري در عاشوراء) را عملي ساختند...

البدايه والنهايه، ابن كثير، ج 11، ص 302.

اتابكي از علماي قرن نهم اهل سنت از اقامه عزاء توسط زنان و مردان بغداد اين گونه  ياد مي‌كند:

السنه الثالثه من ولايه علي بن الإخشيذ على مصر وهي سنه اثنتين وخمسين وثلثمائه فيها في يوم عاشوراء ألزم معز الدوله الناس بغلق الأسواق ومنع الطباخين من الطبخ ونصبوا القباب في الأسواق و... المأتم على الحسين بن علي رضي الله عنه... وكل منهم رافضي خبيث

سال سوم از زمام‌داري علي بن اخشيد بر مصر يعني سال 352 هـ ؛ در اين سال معز الدوله مردم را الزام نمود تا بازار را ببندند و نان پخت نگردد و قبه‌هاي عزا در سراسر بازار برافراشته و مجالس عزاي حسين بن علي برگزار شود... و تمام اين‌ها رافضي و خبيث هستند.

النجوم الزاهره (جمال الدين اتابكي)، ج 2، ص 334.

حال اينان كه در باره مجالس عزاداري امام حسين عليه السلام‌ تعبيراتي اين‌گونه تند و متعصبانه دارند، در بيان صحنه‏هاي سوگواري و عزاداري مردم براي عالمان سني مذهب كه در بالا گذشت و تند و افراطي‌ترين تعبيرات و مبالغات حتي گريه آسمان به خاطر عزاي آنان را بدون هيچ تحليل و يا نقدي ذكر كردند و به راحتي از كنار آن ‌‏گذشتند.

تفسیر روز

سوره بقره آیه 254-251

1402/7/20

تفسیر قطره ای قرآن

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...


983 بازدید

حدیث روز

فضلُ یُتَقَرَّبُ بِه العبدُ اِلی اللهِ بَعدَ المَعرفةِ بِهِ الصلاةٌ وَ برُّ الوَالدینِ وَ تَرکُ الحسِد وَ العُجبِ وَ الفَخر.


برترین چیزی که بنده به وسیله آن به خداوند نزدیک می شود، پس از شناخت خدا نماز و نیکی به پدر و مادر و ترک حسد و خودپسندی و تکبر است.

امام کاظم علیه السلام

قاسمیه در شبکه های اجتماعی