توسط: حامد سلیمان پور
674 بازدید
1402/4/16
ساعت:13:50
وَالَّذِينَ يُتَوَفَّوْنَ مِنْكُمْ وَيَذَرُونَ أَزْوَاجًا يَتَرَبَّصْنَ بِأَنْفُسِهِنَّ أَرْبَعَةَ أَشْهُرٍ وَعَشْرًا ۖ فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا فَعَلْنَ فِي أَنْفُسِهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۗ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ (234)
ترجمه : و مردانی که بمیرند و زنانشان زنده مانند، آن زنان باید از شوهر کردن خودداری کنند تا مدّت چهار ماه و ده روز بگذرد، پس از انقضاء این مدت بر شما گناهی نیست که آنان در حق خویش کاری شایسته کنند (از زینت کردن و شوهر نمودن)، و خداوند از کردارتان آگاه است.
تفسیر : در تفسير الميزان، گزارشى از عقايد اقوام و ملل مختلف، در مورد زنانى كه شوهران خود را از دست مىدهند، آمده است. در آنجا مىخوانيم: برخى اقوام معتقد بودند كه بايد بعد از مرگ شوهر، زن را زنده بسوزانند. و برخى ديگر مىگفتند كه او را به همراه شوهر، زنده در زير خاك دفن كنند. بعضى از اقوام براى هميشه ازدواج مجدّد همسر را ممنوع مىدانستند. و برخى زودتر از يك سال ويا نه ماه را مجاز نمىدانستند.
در ميان بعضى از اقوام رايج بود كه اگر مرد وصيّت كند، بايد تا آن مدّت كه وصيّت كرده همسرش ازدواج نكند و برخى نيز از همان لحظه مرگ، ازدواج مجدّد را مجاز مىدانستند.
در ميان اين عقايد انحرافى كه افراط و تفريط در آنها نمايان است، اسلام نظريه خود را مبنى بر نگاه داشتن عدّه وسپس اجازه ازدواج با مرد دلخواه را در چارچوب شايستگى و معروف بودن، ارائه داده است.
در مدّت چهار ماه و ده روز عدّهى وفات، روشن مىشود كه آيا زن باردار است يا نه. البته اين مدّت در مورد زنانِ غير باردار است و زنان باردار بايد تا وقت وضع حمل عدّه نگهدارند.
قرآن در بيشتر موارد مربوط به ازدواج، كلمهى «معروف» را بكار برده است. اين نشان دهندهى آن است كه اساس هرگونه تصميم بايد عاقلانه و شرع پسند باشد.
وَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ فِيمَا عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ النِّسَاءِ أَوْ أَكْنَنْتُمْ فِي أَنْفُسِكُمْ ۚ عَلِمَ اللَّهُ أَنَّكُمْ سَتَذْكُرُونَهُنَّ وَلَٰكِنْ لَا تُوَاعِدُوهُنَّ سِرًّا إِلَّا أَنْ تَقُولُوا قَوْلًا مَعْرُوفًا ۚ وَلَا تَعْزِمُوا عُقْدَةَ النِّكَاحِ حَتَّىٰ يَبْلُغَ الْكِتَابُ أَجَلَهُ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا فِي أَنْفُسِكُمْ فَاحْذَرُوهُ ۚ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ حَلِيمٌ (235)
ترجمه : و باکی بر شما نیست که به فکر خواستگاری آن زنان برآیید یا نیّت ازدواج را در دل داشته بدون اظهار، تنها خدا داند که از این پس از دل به زبان خواهید آورد، ولیکن (در عدّه) با آنها پنهانی قرار و پیمانی نگذارید مگر آنکه سخنی به میزان شرع گویید، ولی عزم عقد و ازدواج مکنید تا زمان عدّه آنها منقضی شود، و بدانید که خداوند از نیّات درونی شما آگاه است، پس از او بترسید و بدانید که خدا بسیار آمرزنده و بردبار است.
تفسیر : «عَرَّضْتُمْ» به معناى سخن همراه با تعريض و كنايه و «خِطْبَةِ» به معناى خواستگارى است. در اين آيه اظهار تمايل به ازدواج در مدّت عدّه، بلامانع شمرده شده است، مشروط به اينكه صريح نبوده و با كنايه باشد. «قول معروف» در اين موارد آن است كه نحوه اظهار تمايل به خواستگارى، با ادب اجتماعى و با فراقى كه زن داغديده دارد، مناسبت داشته باشد، مثل اينكه بگويد: خداوند رحمت كند شوهرت را و به شما صبر عطا نمايد، ولى ديگرانى كه مانند شوهر سابق، شما را دوست بدارند پيدا مىشوند.
لَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِنْ طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ مَا لَمْ تَمَسُّوهُنَّ أَوْ تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ وَمَتِّعُوهُنَّ عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَعَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ مَتَاعًا بِالْمَعْرُوفِ ۖ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ (236)
ترجمه : باکی بر شما نیست اگر طلاق دهید زنانی را که با آنان مباشرت نکرده و مهری مقرّر نداشتهاید ولی آنها را به چیزی بهرهمند سازید، دارا به قدر خود و نادار به قدر خویش به بهرهای شایسته او، که این سزاوار مقام نیکوکاران است.
تفسیر : برخى گمان مىكردند، طلاق قبل از عمل زناشويى و يا قبل از تعيين مهريه، صحيح نيست. اين آيه ضمن اصلاح اين تفكّر، مورد هديه را نيز يادآورى مىكند.
1- حتّى طلاق دادن بايد در فضاى خيرخواهى و نيكى باشد. «إِنْ طَلَّقْتُمُ ... مَتِّعُوهُنَّ ... بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ»
2- عفت كلام، يك ارزش است. به جاى تصريح به مسائل زناشويى، خداوند مىفرمايد: «ما لَمْ تَمَسُّوهُنَّ»
3- تعيين و پرداخت مهريه، بر مرد واجب است. «تَفْرِضُوا لَهُنَّ فَرِيضَةً»
4- تلخى طلاق را با هديهاى مناسب جبران نمائيد. هرچند آميزش جنسى صورت نگرفته است، ولى طلاق يك نوع فشار روحى براى زن محسوب مىشود كه با احسان و هديهاى شايسته بايد جبران شود. «مَتِّعُوهُنَّ»
5- عقد ازدواج، قداست و احترام دارد. با اينكه آميزشى صورت نگرفته است،
لكن اجراى صيغهى عقد، به زن حقّ مىدهد تا به هنگام جدايى هديهاى مناسب دريافت نمايد. «مَتِّعُوهُنَّ»
6- حفظ انصاف و عدالت از سوى مرد و زن، مورد نظر است. همانگونه كه سرشكستگى زن بايد با هديهاى مناسب جبران شود، مرد نيز نبايد به خاطر هديه، تحت فشار قرار گيرد و هر كس بايد به مقدار توانايىاش اقدام كند.«عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ»
7- تكليف مرد در برابر خانواده، به قدر توان او مىباشد. «عَلَى الْمُوسِعِ قَدَرُهُ وَ عَلَى الْمُقْتِرِ قَدَرُهُ»
8- احترام به شئون اجتماعى همسر، لازم است. كلمه «معروف» يعنى در هديه دادن بايد مسائل عرفى و اجتماعى را مراعات نمود. «مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ»
9- از افراط و تفريط در امور زندگى دورى كنيد. «بِالْمَعْرُوفِ»
10- هديه به همسر، از نشانههاى نيكوكاران است. «مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ»
11- هديهى جنسى، بهتر از پول نقد است. كلمه «متاع» به جاى درهم و دينار، نشانهى آن است كه هديه جنس باشد. «مَتاعاً بِالْمَعْرُوفِ»
12- هديهاى كه شوهر به همسر مىدهد، تحميلبار و باج و صدقه نپندارد، يك نوع حقّ زن بر مرد است. «حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ»
13- اخلاق، پشتوانه احكام الهى است. «حَقًّا عَلَى الْمُحْسِنِينَ»
وَإِنْ طَلَّقْتُمُوهُنَّ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهُنَّ وَقَدْ فَرَضْتُمْ لَهُنَّ فَرِيضَةً فَنِصْفُ مَا فَرَضْتُمْ إِلَّا أَنْ يَعْفُونَ أَوْ يَعْفُوَ الَّذِي بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكَاحِ ۚ وَأَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ ۚ وَلَا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ (237)
ترجمه : و اگر زنها را قبل از مباشرت با آنها طلاق دهید، در صورتی که بر آنان مهر مقرّر داشتهاید بایستی نصف مهری را که تعیین شده به آنها بدهید مگر آنها خود گذشت کنند یا کسی که امر نکاح به دست اوست (مثل پدر یا جدّ) از آن حق در گذرند، و گذشت کردن به تقوا و خدا پرستی نزدیکتر است، و فضیلتهایی که در نیکویی به یکدیگر است فراموش مکنید، (و بدانید) که خداوند به هر کار (نیک و بد) شما بیناست.
تفسیر :
1- در گفتگو دربارهى مسائل زناشويى خانواده، عفت كلام را مراعات كنيد. «تَمَسُّوهُنَّ»
2- تعيين و پرداخت مهريه، بر مرد واجب است. «فَرِيضَةً»
3- عفو و گذشت از سوى زن و مرد، هر دو پسنديده است. يا زن نصف مهريه را ببخشد، يا مرد تمام مهريه را بدهد. «يَعْفُونَ ... تَعْفُوا»
4- اجازه ازدواج زن، با ولىّ اوست. «بِيَدِهِ عُقْدَةُ النِّكاحِ»
5- كسانى كه بخشش دارند، به تقوا نزديكترند. «وَ أَنْ تَعْفُوا أَقْرَبُ لِلتَّقْوى»
6- طلاق بايد همراه با عفو و فضل باشد. «تَعْفُوا ... لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ»
7- در طلاق نبايد مسائل اخلاقى و كرامتهاى انسانى را به فراموشى سپرد.«وَ لا تَنْسَوُا الْفَضْلَ بَيْنَكُمْ»
دسته بندی: تفسیر قرآن سوره بقره
برچسب ها: تفسیر قرآن تفسیر سوره بقره ازدواج مهریه طلاق
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
مَنْ أصْغی إلی ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ.
هر کس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور برای خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوی و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.