توسط: حامد سلیمان پور
623 بازدید
1402/1/22
ساعت:02:09
وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَلَا تَعْضُلُوهُنَّ أَنْ يَنْكِحْنَ أَزْوَاجَهُنَّ إِذَا تَرَاضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ ذَلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكُمْ أَزْكَى لَكُمْ وَأَطْهَرُ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿۲۳۲﴾
ترجمه : و چون زنان را طلاق دادید و زمان عده آنها به پایان رسید، نباید آنها را از شوهر کردن منع کنید هرگاه به طریق مشروع به ازدواج با مردی تراضی کنند. بدین سخن پند داده شود هر کس به خدا و روز بازپسین ایمان آورده. این دستور برای تزکیه نفوس شما بهتر است و خدا (به مصلحت شما) داناست و شما (خیر و صلاح خود) نمیدانید.
تفسیر:
«شیخ طوسی» گوید: قتادة و حسن بصرى گويند: اين آيه درباره معقل بن يسار نازل شده، هنگامى كه خواهرش را مانع شده بود كه به شوهر اول خود مراجعه نمايد زيرا شوهر نخستين، او را طلاق گفته و عده او نيز تمام شده بود سپس معقل ميخواست او را به عقد ديگرى درآورد و او امتناع مينمود، سپس اين آيه نازل گرديد.
سدى گويد: درباره جابر بن عبدالله نازل گرديد كه دخترعموى خود را مجبور كرده بود، ولى بايد دانست كه اين دو موضوع در نزد ما درست نيست زيرا به عقيده ما برادر و پسرعمو درباره خواهر و دخترعمو ولايت ندارد بلكه زنان در اين موارد ولى نفس خود و اختياردار خويش هستند و اين گونه اجبار تأثيرى نخواهد داشت و اين آيه را بايد حمل بر مطلقين (طلاقدهندگان) نمود.
اگر زنان مطلّقه، با همان شوهران سابق خود توافق كرده و ازدواج كنند، در پاكى و تزكيه فرد و جامعه، تأثير بسيار دارد. «ذلِكُمْ أَزْكى لَكُمْ وَ أَطْهَرُ» زيرا در اين نوع ازدواج، اسرار يكديگر مخفى مانده و فرزندان به آغوش والدين و سرپرست واقعى خود برمىگردند و چون زن و شوهر طعم تلخ طلاق را چشيدهاند، از جدائى مجددّ نگرانند.
پیام ها :
رأى زن مطلقه، در انتخاب شوهر محترم است و در ازدواج مجدّد، اجازه از ديگرى لازم نيست. «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ»
با يك طلاق، براى هميشه بدبين نباشيد. چه بسا بعد از طلاق، دو طرف پشيمان شده و آماده زندگى مجدّد به گونه شايستهاى باشند. «يَنْكِحْنَ أَزْواجَهُنَّ»
شرط اصلى ازدواج، رضايت طرفين است. «تَراضَوْا بَيْنَهُمْ»
توافق بر ازدواج، بايد عقلايى وعادلانه باشد. «تَراضَوْا بَيْنَهُمْ بِالْمَعْرُوفِ»
كسانى كه در راه ازدواجِ مشروع ديگران، كارشكنى ومشكل آفرينى مىكنند، بايد در ايمان خود نسبت به خدا و قيامت شكّ كنند. «فَلا تَعْضُلُوهُنَّ ... ذلِكَ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كانَ مِنْكُمْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»
وَالْوَالِدَاتُ يُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَنْ يُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَكِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِكَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَنْ تَرَاضٍ مِنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا وَإِنْ أَرَدْتُمْ أَنْ تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَكُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْكُمْ إِذَا سَلَّمْتُمْ مَا آتَيْتُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ ﴿۲۳۳﴾
ترجمه : و مادران بایستی دو سال کامل فرزندان خود را شیر دهند، البته آن کسی که خواهد فرزند را شیر تمام دهد؛ و به عهده صاحب فرزند است (یعنی پدر) که خوراک و لباس مادر را به حد متعارف بدهد، هیچ کس را تکلیف جز به اندازه طاقت نکنند، نه مادر باید در نگهبانی فرزند به زحمت و زیان افتد و نه پدر بیش از حدّ متعارف برای کودک متضرر شود. و اگر کودک را پدر نبود وارث باید در نگهداری او به حد متعارف قیام کند. و اگر پدر و مادر به رضایت و مصلحت دید یکدیگر بخواهند فرزند را از شیر بگیرند هر دو را رواست، و اگر خواهید که برای فرزندان دایه بگیرید آن هم روا باشد در صورتی که دایه را حقوقی به متعارف بدهید. و از خدا پروا کنید و بدانید که خداوند به کردار شما بیناست. (۲۳۳)
تفسیر : محمد بن یعقوب، از علی بن ابراهیم، از پدرش، از ابن ابی عمیر، از حماد، از حلبی، از امام صادق علیه السلام عین این حدیث را نقل می کند که امام در ادامه آن فرمود: منظور از آیه: «وَعَلَی الْوَارِثِ مِثْلُ ذَلِکَ» این است که خداوند نهی فرمود از این که وارث به کودک یا به مادر کودک در شیردهی فرزند خود ضرر برساند و همچنین آن زن حق ندارد که کودک خود را بیش از دو سال کامل شیر دهد. پس اگر پدر و مادر کودک، با رضایت و مشورت یکدیگر بخواهند که کودک را زودتر از دو سال از شیر بازگیرند، عمل خوبی است و فصال در آیه به معنای از شیر گرفتن کودک است.
پیام ها:
حتّى مادرِ طلاق داده شده، در شير دادن نوزادش بر سايرين اولويّت دارد. «وَ الْوالِداتُ يُرْضِعْنَ»
مدّت شير دادن كامل دو سال است. «حَوْلَيْنِ كامِلَيْنِ»
بايد حقوق مالى و مادّى مادر و دآيه در برابر شير دادن فرزند پرداخت شود. «وَ عَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَ كِسْوَتُهُنَّ ... إِذا سَلَّمْتُمْ ما آتَيْتُمْ»
مقدار خرجى بايد بر اساس عرفِ شناخته شده و به قدر توانايى باشد. «بِالْمَعْرُوفِ لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها»
تكليف، براساس قدرت وبه اندازهى توانايى انسان است. «لا تُكَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَها»
فرزند نبايد اسباب ضرر به والدين شود. «لا تُضَارَّ والِدَةٌ بِوَلَدِها»
بايد زندگى مادر در دوران شيردهى تأمين شود، هرچند پدر فرزند از دنيا رفته باشد. «وَ عَلَى الْوارِثِ مِثْلُ ذلِكَ»
از شير گرفتن كودك، نياز به مشورت وتوافق والدين دارد. «فَإِنْ أَرادا فِصالًا عَنْ تَراضٍ مِنْهُما وَ تَشاوُرٍ»
دسته بندی: تفسیر قرآن سوره بقره
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
مَنْ أصْغی إلی ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ.
هر کس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور برای خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوی و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.