توسط: حامد سلیمان پور
1,292 بازدید
1398/2/29
ساعت:03:07
148 : وَلِکُلٍّ وِجْهَةٌ هُوَ مُوَلِّیهَا فاسْتَبِقُواْ الخَیْرَ تِ أَیْنَ مَا تَکُونُوا یَأْتِ بِکُمُ اللَّهُ جَمِیعاً إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَىءٍ قَدِیرٌ
ترجمه
و براى هر کس قبلهاى است که به آن سوى رو مى کند. (بنابراین درباره جهتِ قبله گفتگو نکنید و به جاى آن) در نیکىها و اعمال خیر بر یکدیگر سبقت جویید. (و بدانید) هر جا که باشید، خداوند همه شما را (در محشر) حاضر مىکند، همانا خداوند بر هر کارى تواناست.
تفسیر نور : براى کلمه «وجهةٌ» دو معناست: قبله و طریقه. اگر این کلمه را همانند اکثر مفسّران به معناى قبله بگیریم، اما اگر کلمه «وجهةٌ» را به معناى طریقه و شیوه بگیریم، معناى آیه این است: براى هر انسان یا گروهى، راه و طریقى است که به سوى همان راه کشیده مى شود و هر کس راهى را سپرى مى کند. و این معنا نظیر آیه ى ۸۴ سوره ى اسراء است که فرمود: «کلٌّ یعمل على شاکلته»
بعضى مفسّران، مراد از «هو» در «هو مولّیها» را خدا دانسته اند که در این صورت معناى آیه چنین مى شود: هر کس قبله اى دارد که خداوند آن را تعیین کرده است.
سبقت در کار خیر، ارزش آن را افزایش مى دهد. در قرآن با واژه هاى «سارعوا»، «سابقوا» و «فاستبقوا» در مورد کار خیر بکار رفته است. و در ستایش انبیا مى فرماید: «یسارعون فى الخیرات» آنها در نیکى ها، شتاب و سرعت مىگیرند.
پیام ها
۱- هر امتّى قبله اى داشته ومسئله قبله، مخصوص مسلمانان نیست.«لکلّ وجهة»
۲- بحثهاى بیهوده را رها کنید و توجّه و عنایت شما به انجام کارهاى خیر باشد. «فاستبقوا الخیرات»
۳- به جاى رقابت و سبقت در امور مادّى، باید در کارهاى خیر از دیگران سبقت گرفت. «فاستبقوا الخیرات»
۴- روز قیامت، خداوند همه را یکجا جمع خواهد کرد و این نمونه اى از مظهر قدرت الهى است. «یأت بکم الله جمیعاً»
تفسیر برهان : محمد بن یعقوب، از علی بن ابراهیم، از پدرش، از ابن ابی عمیر، از منصور بن یونس، از اسماعیل بن جابر، از ابو خالد، از امام صادق علیه السلام، پیرامون تفسیر آیه: «فَاسْتَبِقُواْ الْخَیرَاتِ أَینَ مَا تَکُونُواْ یأْتِ بِکُمُ اللّه جَمِیعًا» روایت می کند که فرمود: منظور از خیرات، ولایت است. حضرت همچنین پیرامون تفسیر آیه: «أَینَ مَا تَکُونُواْ یأْتِ بِکُمُ اللّه جَمِیعًا» فرمود: منظور، یاران حضرت قائم (امت شمارش شده)، آنانند و نیز حضرت فرمود: به خدا قسم آنان در یک لحظه به مانند پاره های ابر در پائیز گرد هم می آیند.
149 : وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَّبِّکَ وَمَا اللَّهُ بِغَفِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ
ترجمه
و (اى پیامبر!) از هرجا (که به قصد سفر) خارج شدى، (به هنگام نماز) روى خود را به جانب مسجدالحرام بگردان، این دستور حقّى است از طرف پروردگارت، و خداوند از آنچه انجام مى دهید غافل نیست.
تفسیر نور : در آیات قبل، توجّه به مسجدالحرام، مربوط به شهر مدینه بود که مسلمانان در آن سکونت داشتند، ولى این آیه مى فرماید: در مسافرت نیز به هنگام نماز رو به سوى مسجدالحرام نمایید.
150 : وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَ حَیْثُ مَا کُنْتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ لِئَلّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ إلَّا الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنْهُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِى وَلِأُتِّمَ نِعْمَتِى عَلَیْکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ
ترجمه
و (اى پیامبر!) از هر جا خارج شدى پس (به هنگام نماز) روى خود را به سوى مسجدالحرام بگردان، و (شما اى مسلمانان نیز) هرجا بودید (در سفر و در حضر) روى خود را به سوى آن بگردانید تا براى (هیچ کس از) مردم جز ستمگرانشان، امکان احتجاج (و مجادله) علیه شما نباشد. پس از آنها نترسید وتنها از من بترسید. و (بدانید تغییر قبله براى آن بود) تا نعمت خود را بر شما تمام کنم و شاید که شما هدایت شوید.
تفسیر نور : تکرار موضوع تغییر قبله در آیات متعدّد، نشانه اهمیّت آن است. علاوه بر آنکه در هر یک از آیات در کنار این موضوع، مطلب جدیدى را نیز یادآور می شود. مثلاً در این آیه، خداوند بعد از دستور روى نمودن به سوى مسجدالحرام، می فرماید: این بدین خاطر است که مردمان، بهانه اى بر علیه پیامبر و مسلمانان نداشته باشند. چون اهل کتاب مى دانستند که پیامبر اسلام به سوى دو قبله نماز مى خواند و اگر این امر محقّق نمى شد، آنها ایراد مى گرفتند که پیامبر شما فاقد اوصاف ذکر شده در کتابهاى آسمانى پیشین است. و یا اینکه زخم زبان زده و مسلمانان را تحقیر مى کردند که شما دنباله رو یهود هستید و قبله مستقلى ندارید...
قبله، نشانه و مظهر توحید است. قبله، آرم و نشانه مسلمانان است. در نهج البلاغه از کعبه به عنوان عَلَم یعنى پرچم ونشانه آشکار اسلام یاد شده است. بت پرستان و ستاره پرستان هنگام نیایش، به سوى بت و یا ستاره و ماه توجّه مى کردند، امّا اسلام توجّه به خانه خدا را به جاى آن قرار داد و روى کردن به سوى قبله را نشانه توجّه به خدا شمرده است.
در روایات مى خوانیم: پیامبر معمولاً روبه قبله مى نشستند و سفارش کرده اند؛ بسوى قبله بخوابید و بنشینید و حتّى رو به قبله نشستن، عبادت شمرده شده است. قبله، جایگاه و احترام خاصّى دارد و در بعضى اعمال، توجّه به آن واجب است. براى مثال: نمازهاى واجب باید روبه قبله خوانده شود. ذبح حیوان و دفن میّت، باید به سوى قبله باشد.
علاوه بر آنچه ذکر شد، قبله عامل وحدت مسلمانان است. اگر از فراز کره زمین بر مسلمانان نظر کنیم، مى بینیم آنان هر روز پنج بار با نظم و ترتیب خاص، به سوى قبله توجه مى کنند. کعبه، قرارگاه و آمادگاه حرکتها و انقلاب هاى الهى بوده است. از حضرت ابراهیم وحضرت محمد گرفته تا امام حسین (ع) و در آینده حضرت مهدى (عج)، همگى از کنار کعبه حرکت خود را شروع کرده و مى کنند. در عظمت کعبه همین بس که مسلمانان به اهل قبله معروفند.
خداوند متعال در ماجراى تغییر قبله مى فرماید: تغییر قبله براى این است که در آینده نعمت خود را بر شما تمام کنم. یعنى استقلال شما و توجه به کعبه، زمینه اتمام نعمت در آینده است. «لأتمّ نعمتى»
این ماجرا در سال دوم هجرى در مدینه واقع شده است. در سال هشتم هجرى نیز خداوند به مناسبت فتح مکّه مى فرماید: «ویتمّ نعمته علیک» یعنى: این پیروزى براى این است که خداوند در آینده نعمت خود را بر شما تمام کند. چنانکه ملاحظه مى کنید در هر دو آیه «اتمام نعمت» به صیغه فعل مضارع بیان شده است که نشانه حدوث آن در آینده است، ولى در آیه ۳ سوره مائده که به هنگام بازگشت از حجةالوداع در سال دهم هجرى و بعد از معرفى رهبرى معصوم در غدیر خم نازل مى شود، اینگونه مى فرماید: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتى» امروز نعمت خود را بر شما تمام کردم.
قابل توجّه و دقّت است که خداوند، روى کردن مردم به قبله را قدم نخستین براى اتمام نعمت و فتح مکّه را قدم دیگر و تعیین و معرفى رهبر را آخرین قدم در اتمام نعمت بیان مى کند. لازم به یادآورى است که در جریان تعیین قبله و همچنین تعیین رهبر، تذکّر مى دهد که «لاتخشوهم و اخشونى». چون در هر دو، احتمال مقاومت، مقابله، بهانه گیرى و شایعه پراکنى از سوى دیگران مى رود.
پیامبر اکرم فرمودند: «یا على مثلک فى الامّة کمثل الکعبة نصبها اللّه للنّاس علماً» اى على! مثال تو در میان امّت، همانند مثال کعبه است که خداوند آنرا به عنوان نشانه روشن و پرچم براى مردم قرار داده است، تا جهت خویش را گم نکنند. همچنین در حدیث دیگرى از امام صادق (ع) نقل شده است که فرمود: «ونحن کعبة اللّه و نحن قبلة اللّه» ما کعبه و قبله خداوندى هستیم.
پیام ها
۱- مسلمانان باید از هر کارى که بهانه به دست دشمن مى دهد پرهیز کنند. «لئلایکون للناس علیکم حجة»
۲- نفى سلطه دیگران و رسیدن به استقلال، یک ارزش است. «لئلاّ یکون للناس علیکم حجة»
۳- تغییر قبله، عامل خنثى سازى ایرادهاى بى جا و بهانه تراشى هاى اهل کتاب و مشرکان و منافقان مى باشد. «لئلا یکون للناس علیکم حجة»
۴- دشمنان خارجى، بزرگترین خطر براى مسلمانان نیستند، بى تقوایى خطر اصلى است. «فلا تخشوهم واخشونى»
۵ - تعیین قبله مخصوص براى مسلمانان، زمینه اتمام نعمت خدا بر آنهاست. «ولاتّم نعمتى علیکم»
۶- تعیین قبله و نماز خواندن به سوى مسجدالحرام، زمینه هدایت مؤمنان است. «لعلکم تهتدون»
۷- هدایت، داراى مراحلى است. با آنکه مخاطب آیه مسلمانان هستند که هدایت شده اند، پس منظور دستیابى به مراحل بالاترى از آن است. «لعلّکم تهتدون»
151 : کَمَآ أَرْسَلْنَا فِیکُمْ رَسُولاً مِنْکُمْ یَتْلُواْ عَلَیْکُمْ ءَایَتِنَا وَیُزَکِّیکُمْ وَیُعَلِّمُکُمُ الْکِتَبَ وَالْحِکْمَةَ وَیُعَلِّمُکُمْ مَّا لَمْ تَکُونُواْ تَعْلَمُونَ
ترجمه
همانگونه (که براى هدایت شما) رسولى در میان شما از نوع خودتان فرستادیم تا آیات ما را بر شما بخواند و شمارا تزکیه کند و کتاب و حکمت بیاموزد و آنچه نمى توانستید بدانید، به شما یاد دهد.
تفسیر نور : کلمه «تلاوت» از واژه «تِلو» به معناى پى درپى است و به خواندنى که پى در پى، با نظم صحیح و مناسب و برخوردار از نوعى قداست باشد، اطلاق مى شود. کلمه «تزکیه» به معناى رشد و نمو و پاک کردن است. تعلیم کتاب، آموختن آیات و احکام آسمانى است و تعلیم حکمت، دادن تفکّر و بینش صحیح است.
بعثت پیامبر اسلام، نتیجه استجابت دعاى حضرت ابراهیم است که از خداوند خواست: «وابعث فیهم رسولاً منهم یتلوا علیهم آیاتک...»
خدایا! در میانشان پیامبرى مبعوث کن که آیات تو را بر آنان بخواند. پیامبر اسلام نیز مى فرمود: «انا دعوة ابى ابراهیم» من همان استجابت دعاى پدرم ابراهیم هستم.
پیام ها:
۱- رهبرى موفق است که از خود مردم، در میان مردم و هم زبان مردم باشد. «ارسلنا فیکم رسولاً منکم»
۲- تزکیه بر تعلیم مقدّم است. «یزکّیکم و یعلّمکم»
۳- آموزش دین، محور اصلى است و آموزش هاى دیگر، در مراحل بعد از آن است. ابتدا «یعلّمکم الکتاب و الحکمة» و پس از آن «یعلّمکم ما لمتکونوا تعلمون»
۴- انسان براى شناخت بسیارى از حقایق، نیازمند وحى است. بجاى «ما لاتعلمون» فرمود: «مالم تکونوا تعلمون» تا یادآور شود که اگر انبیا نبودند، انسان براى آگاهى از امورى همچون آینده ى خود و جهان، راه به جایى نداشت.
152 فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَاشْکُرُواْ لِی وَلاَ تَکْفُرُونِ
ترجمه : [پس مرا یاد کنید (تا) شما را یاد کنم و شکرانه ام را به جای آرید و با من ناسپاسی نکنید]
تفسیر نور : خداوند در برخى آیات مى فرماید: «اذکروا نعمتى» نعمت هاى مرا یاد کنید. ولى در این آیه مى فرماید: «اذکرونى» یاد خود من باشید. و این به خاطر درجات شناخت و معرفت مردم است. بگذریم که یاد خداوند، زمینه ساز شکر است و لذا بر شکر مقدّم شده است. این آیه، نشانگر نهایت لطف خداوند به بنده است. انسانى که جهل، فقر، فنا و حقارت، از ویژگى هاى اوست، چقدر مورد لطف قرار گرفته که خداوندِ علیم، غنى، باقى و عزیز به او مى گوید: مرا یاد کن تا تو را یاد کنم. مگر یاد کردن ما چه ارزشى دارد؟ مگر نه این است که یاد کردن ما نیز خود توفیقى از سوى اوست؟
یاد کردن خدا تنها با زبان نیست، با دل و جان باید خدا را یاد کرد. یاد خدا هنگام گناه و دست کشیدن از آن، یاد واقعى است. و بهترین نوع یاد کردن خداوند، نماز است که فرمود: «اقم الصلوة لِذکرى»
با اینکه شکر، یکى از مصادیق ذکر خداست، ولى نام آن جداگانه در کنار ذکر آمده و این نشانه ى اهمیّت شکر، به عنوان مصداق بارز ذکر است.
خداوند، با انسان داد و ستد مى کند و هیچ کارى از انسان را بى بهره نمى گذارد: «اذکرونى اذکرکم»، «اوفوا بعهدى اوف بعهدکم»، «فافسحوا یفسح الله لکم» امام باقر (ع) در ذیل این آیه، یکى از مصادیق ذکر خدا را، تسبیحات حضرت زهرا شمردند که ۳۴ مرتبه اللَّه اکبر، ۳۳ مرتبه الحمدللَّه و ۳۳ مرتبه سبحان اللَّه مى باشد.
موانع ذکر خداوند:
الف: شیطان. «انساهم ذکر اللّه» شیطان، آنها را از یاد خدا غافل کرد.
ب: تکاثر و رقابت ها. «ألهیکم التَّکاثُر» شما را افزونخواهى، سرگرم ساخت.
ج: آرزوها و خیال. «و یُلهِهم الاَمَل» آرزو، آنها را سرگرم نمود.
اثرات یاد خدا:
* یاد نعمت هاى او، رمز معرفت و شکر اوست.
* یاد قدرت بى پایان او، رمز توکّل به اوست.
* یاد علم و آگاهى او، رمز حیا و تقواى ماست.
* یاد الطاف او، رمز محبّت به اوست.
* یاد عدالت او، رمز خوف از اوست.
* یاد امدادهاى او، رمز امید و رجاست.
پیام ها
۱- خداوند، به انسان شخصیّت مى بخشد و مقام انسان را تا جایى بالا مى برد که مى فرماید: تو یاد من باش، تا من هم یاد تو باشم. «اذکرونى اذکرکم»
۲- کسانى مشمول لطف خاصّ هستند، که همواره به یاد خدا باشند.«اذکرونى اذکرکم»
۳- ذکر خدا و نعمت هاى او، زمینه شکر و سپاس است. چنانکه غفلت از یاد خدا، مایه کفران است. «اذکرونى، اشکروا لى و لاتکفرون»
تفسیر برهان : عیاشی، از جابر، از امام محمد باقر علیه السلام روایت می کند که فرمود: پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: فرشته، نامه اعمال را در ابتدای روز و ابتدای شب نازل می کند و در آن، عمل انسان را می نویسد. پس در ابتدا و انتهای آن، عمل نیک انجام دهید تا خداوند ان شاء الله ما بین آن را ببخشد؛ چرا که خداوند فرمود: «اذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ
از سماعه بن مهران روایت شده که گفت: به امام صادق علیه السلام عرض کردم: آیا برای شکر، تعریفی وجود دارد تا انسان با انجام آن، شاکر شود؟ حضرت فرمود: آری. راوی می گوید: به حضرت عرض کردم: آن چیست؟ حضرت فرمود: «الحمدُلله علی کلّ نِعمَهٍ أنعمها علیّ و ان کان لکم فیما أنعم علیه حقّ أدّاه» (خداوند را بر تمام نعمت هایی که به من ارزانی داشته، سپاس می گویم و اگر نسبت به آن چه که خداوند بر شما ارزانی داشته حقی بر گردن شماست، باید آن را ادا کنید). حضرت فرمود: آیه: «سُبْحانَ الَّذِی سَخَّرَ لَنَا هذَا»(4) [پاک است کسی که این را برای ما رام کرد] به همین معنا است. حضرت آیات دیگری را نیز برشمرد
دسته بندی: تفسیر قرآن سوره بقره
برچسب ها: تفسیر قرآ ن سوره بقره آیات 148 الی 152 فاذکرونی
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
وَ صَلَاةٌ فِی شُغُلٍ وَ صَبْرٌ فِی شِدَّةٍ
{مؤمن} در عین اشتغال و گرفتاری نمازگزار است.