سوره بقره آیه 147-144

سوره بقره آیه 147-144

توسط: حامد سلیمان پور

1,114 بازدید

1398/2/26

ساعت:05:51

قَدْ نَرَى‏ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِى السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَیْثُ مَا کُنْتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَبَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَّبِّهِمْ وَ مَا اللَّهُ بِغَفِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ‏

ترجمه
(اى پیامبر!) همانا مى‏بینیم که تو (در انتظار نزول وحى، چگونه) روى به آسمان مى‏کنى، اکنون تو را به سوى قبله‏ اى که از آن خشنود باشى، برمى‏ گردانیم. پس روى خود را به جانب مسجدالحرام کن. و (شما اى مسلمانان) هر جا بودید، روى خود را به جانب آن بگردانید و همانا کسانى که کتاب (آسمانى) به آنها داده شده، (به خوبى) مى ‏دانند که این فرمان به حقّ است که از ناحیه‏ پروردگار صادر شده و خداوند از اعمال آنها غافل نیست.

تفسیر نور : این آیه حاکى از آن است که پیامبر منتظر و مشتاق نزول وحى در جهت تغییر قبله بود و این تغییر قبله از بیت ‏المقدّس به کعبه، وعده‏ خداوند به پیامبرش بوده است، ولى آن حضرت در موقع دعا، بى‏ آنکه چیزى بگوید، به سوى آسمان نگاه مى ‏کرد تا اینکه آیه نازل شد و دستور داد که رسول اکرم و همه‏ ى مسلمانان در موقع عبادت، روبه سوى مسجدالحرام و کعبه نمایند. اهل کتاب و یهود با آنکه حقّانیّت این تغییر را مى‏ دانستند و قبلاً در کتاب‏ هایشان خوانده بودند که پیامبر اسلام (ص) به سوى دو قبله نماز مى‏ گزارد، امّا این حقیقت را کتمان نموده و یا با القاى شبهات و سؤالات، نقش تخریبى ایفا مى‏ کردند و خداوند با جمله ‏«و ما اللّه بغافل عمّا یعملون» آنان را تهدید مى ‏نماید.
رضایت رسول اکرم از قبله بودن کعبه، دلائلى داشت از جمله:
الف: کعبه، قبله حضرت ابراهیم (ع) بود.
ب: از زخم زبان، تحقیر و استهزاى یهود آسوده مى‏شد.
ج: استقلال مسلمانان به اثبات مى ‏رسید.
د: به اوّلین پایگاه توحید یعنى کعبه، توجّه مى‏ شد.
چون مسئله ‏ى تغییر قبله یک حادثه مهمّى بود، لذا در آیه، دوبار در مورد توجّه به کعبه، فرمان داده شده است: یک‏بار خطاب به پیامبر با لفظ؛ «وجهک» و یک‏بار خطاب به مسلمانان با کلمه؛ «وجوهکم»


پیام ها

۱- آسمان، سرچشمه‏ ى نزول وحى و نظرگاه انبیاست. «نرى تقلّب وجهک فى‏السماء»
۲- خداوند به خواسته انسان‏ ها آگاه است. «فلنولّینّک قبلة ترضاها»
۳- تشریع و تغییر احکام، از طرف خداوند است و پیامبر از پیش خود، دستورى صادر نمى‏ کند. «فولوّا...»
۴- ادب پیامبر در نزد خداوند به قدرى است که تقاضاى تغییر قبله را به زبان نمى‏ آورد، بلکه تنها با نگاه، انتظارش را مطرح مى‏نماید. «قدنرى تقلب وجهک»
۵ - خداوند رضایت رسولش را مى‏ خواهد و رضاى خداوند در رضاى رسول اوست. «قبلة ترضاها»
۶- قرآن، دانشمندانى که حقیقت را مى‏ دانند، ولى باز هم طفره مى‏ روند، تهدید و نکوهش مى ‏کند. «لیعلمون انّه الحقّ... و ما اللّه بغافل عمّا یعملون»
۷- نباید دستورات دین را به مردم سخت گرفت. «شطر» به معنى سمت است. یعنى به سمت مسجدالحرام ایستادن کافى است و لازم نیست بطور دقیق روبه کعبه باشد. «فوَلّوا وجوهکم شطره»

تفسیر برهان :  محمد بن یعقوب، از علی بن ابراهیم، از پدرش، از حماد، از حریر، از زراره، از امام باقر علیه السلام روایت می کند که فرمود: زمانی که در نماز رو به قبله ایستاده ای، رویت را از قبله برنگردان تا نمازت باطل نشود؛ زیرا خداوند متعال به پیامبر صلی الله علیه و آله در نماز واجب فرمود: «فَوَلِّ وَجْهکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّواْ وُجُوِهکُمْ شَطْرَه» و چشمانت را به زیر بیفکن و به آسمان نگاه مکن و چهره ات در نماز باید مقابل مکان سجده ات باشد

وَلَئِنْ أَتَیْتَ الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَبَ بِکُلِّ ءَایَةٍ مَّا تَبِعُواْ قِبْلَتَکَ وَمَآ أَنْتَ بِتَابِعٍ قِبْلَتَهُمْ وَمَا بَعْضُهُمْ بِتَابِعٍ قِبْلَةَ بَعْضٍ وَلَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْوَآءَهُمْ مِّنْ بَعْدِ مَا جَآءَکَ مِنَ الْعِلْمِ إِنَّکَ إِذاً لَمِنَ الظَّلِمِینَ‏

ترجمه
و (اى پیامبر!) اگر هرگونه آیه، (نشانه و دلیلى) براى (این گروه از) اهل کتاب بیاورى، از قبله‏ى تو پیروى نخواهند کرد، و تو نیز پیرو قبله آنان نیستى، (همانگونه که) بعضى از آنها نیز پیرو قبله دیگرى نیست. وهمانا اگر از هوسهاى آنان پیروى کنى، پس از آنکه علم (وحى) به تو رسیده است، بى‏شکّ در این صورت از ستمگران خواهى بود.


آیه ۱۴۵ ، از عناد و لجاجت اهل کتاب پرده برداشته و سوگند یاد مى‏ کند که هرچه هم آیه و دلیل براى آنان بیاید، آنها از اسلام و قبله‏ ى آن پیروى نخواهند کرد. چون حقیقت را فهمیده ‏اند، ولى آگاهانه از پذیرش آن سر باز مى‏ زنند.
تهدید و هشدارهاى قرآن نسبت به پیامبر، به منظور جلوگیرى از بروز و رشد غلّوگرایى و نسبت نارواى خدایى به اولیاست. آنگونه که در ادیان دیگر، مردم به غلّو، عیسى (ع) را فرزند خدا و فرشتگان را دختران خدا مى‏ دانستند. در واژه «لئن» حرف لام براى جواب قسم است.


پیام ها

۱- لجاجت و تعصّب، مانع تفکّر، استدلال و حقّ‏ بینى است. آنان نه تنها نسبت به اسلام تعصّب مى ‏ورزند، در میان خودشان نیز عناد و لجاجت دارند. «ماتبعوا قبلتک... و مابعضهم بتابع قبلة بعض»
۲- در برابر هیاهو و غوغاى مخالفان نباید تسلیم شد و براى مأیوس کردن دشمنان، قاطعیّت لازم است. «وما انت بتابع»
۳- یهود ونصارى هر یک داراى قبله‏ ى ویژه ‏اى بودند. «ومابعضهم بتابع قبلة بعض»
۴- انحراف دانشمندان، بسیار خطرناک است. «...من بعد ماجاءک من العلم»
۵ - علم، به تنهایى براى هدایت یافتن کافى نیست، روحیّه ‏ى حقّ پذیرى لازم است. یهود صاحب کتاب بودند، ولى با وجود تعصّب نابجا، این علم چاره ‏ساز نشد. «اهوائهم من بعد ماجاءک من العلم»
۶- پیامبر، حقّ تغییر قانون الهى را بر اساس تمایلات مردم ندارد. «اهوائهم من بعد ماجاءک من العلم»
۷- آئین اسلام از سرچشمه‏ ى علم واقعى است. «جاءک من العلم»
۸ - قوانینى شایسته پذیرش و پیروى هستند که از هواهاى نفسانى پیراسته و بر پایه ‏ى علم بنا شده باشند. «لئن اتّبعت اهوائهم من بعد ماجاءک من العلم»
۹- قانون، براى همه یکسان است. اگر بر فرض پیامبر نیز تابع هوا و هوس شود، گرفتار کیفر خواهد شد. «انّک اذاً»
۱۰- با وجود قانون الهى، پیروى از خواسته‏ هاى مردم ظلم است. «اذاً من الظالمین»

اَلَّذِینَ ءَاتَیْنَیهُمُ الْکِتَبَ یَعْرِفُونَهُ کَمَا یَعْرِفُونَ أَبْنَآءَهُمْ وَإِنَّ فَرِیقاً مِّنْهُمْ لَیَکْتُمُونَ الْحَقَّ وَهُمْ یَعْلَمُونَ‏

ترجمه
(یهود، نصارى و) کسانى که به آنان کتاب (آسمانى) داده‏ایم او (پیامبر اسلام) را همچون پسران خود مى‏ شناسند، و همانا گروهى از آنان با آنکه حقّ را مى ‏دانند، کتمان مى‏ کنند.


تفسیر نور : در قرآن چندین مرتبه این واقعیّت بازگو شده است که اهل کتاب، به خاطر بشارت تورات و انجیل به ظهور و بعثت پیامبر اسلام، در انتظار او بودند و ویژگى‏ هاى پیامبر چنان به آنها توضیح داده شده بود که همچون فرزندان خویش به او شناخت پیدا کرده بودند. ولى با این همه، گروهى از آنان حقیقت را کتمان مى‏ کردند. قرآن در جاى دیگر مى‏ فرماید: آنها نه تنها از پیامبر، بلکه از جامعه‏ اى که او تشکیل مى‏ دهد و یارانش نیز خبر داشتند: «محمّد رسول اللّه والّذین معه اشدّاء على الکفّار رحماء بینهم تراهم رُکّعاً سُجّداً یبتغون فضلاً من اللّه و رضواناً سیماهم فى وجوههم من اثَر السجود ذلک مثلهم فى‏التّوریة و مثلهم فى الانجیل» محمّد فرستاده خداست و کسانى که با او هستند، در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند. پیوسته آنان را در حال رکوع و سجود مى‏ بینى، آنها همواره فضل خدا و رضاى او را مى ‏طلبند. نشانه ‏ى آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است، این توصیف آنها در تورات و انجیل است.
قرآن براى شناخت دقیق اهل کتاب از پیامبر، آنرا به شناخت پدر از پسر تشبیه مى ‏کند که روشن‏ترین شناخت‏ه است. زیرا:
از ابتداى تولّد و حتّى قبل از آن شکل مى‏ گیرد.
شناختِ چیزى است که انتظار بهمراه دارد.
شناختى است که در آن شکّ راه ندارد.
کتمان علم، بزرگترین گناه است. قرآن درباره‏ ى کتمان کنندگان مى‏ فرماید: «یلعنهم اللّه و یلعنهم اللاعنون» خداوند و تمام فرشتگان و انس و جنّ وهر با شعورى، براى همیشه آنان را لعنت و نفرین مى‏ کنند. آرى، کتمان حقّ، همچون کتمان فرزند خویش است و چه ناجوانمردانه است که پدرى به خاطر لذّت‏ هاى دنیوى، کودک خود را منکر شود!

پیام ها

۱- اگر روحیّه‏ ى حقیقت طلبى نباشد، علم به تنهایى کافى نیست. یهود با آن شناخت عمیق از رسول خدا، باز هم او را نپذیرفتند. «یعرفون... لیکتمون»
۲- حتّى درباره ‏ى دشمنان، انصاف را مراعات کنیم. قرآن، کتمان را به همه ‏ى اهل‏ کتاب نسبت نمى ‏دهد. «فریقاً منهم لیکتمون»

 

147 : الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ فَلاَ تَکُونَنَّ مِنَ المُمْتَرِینَ‏


ترجمه : حقّ، (آن چیزى است که) از سوى پروردگار توست، پس هرگز از تردید کنندگان مباش.

تفسیر نور :

۱- حقّ همان است که از منبع علم بى‏ نهایت او صادر شده باشد. «الحقّ من ربّک»
۲- دستورها و فرامین الهى که از طریق وحى و یا روایات ثابت شود، جاى مجادله و مناقشه ندارد. «فلا تکوننّ من المُمترین»
۳- رهبر باید از قاطعیّت و یقین برخوردار باشد، به خصوص وقتى که قانونى را تغییر داده و سنّتى را مى‏ شکند. «فلا تکوننّ من المُمترین»

تفسیر روز

سوره بقره آیه 254-251

1402/7/20

تفسیر قطره ای قرآن

فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...


965 بازدید

حدیث روز

مَنْ أصْغی إلی ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ.


هر کس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور برای خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوی و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.

امام جواد علیه السلام

قاسمیه در شبکه های اجتماعی