توسط: حامد سلیمان پور
1,682 بازدید
1397/11/16
ساعت:10:48
شأن نزول این آیه شریفه
در شأن نزول این آیه شریفه آورده اند كه: یهودیان هماره به حضور پيامبر (ص) شرفياب مى شدند و از تورات و آنچه در آن بود، پرسش مى كردند؛ و آن حضرت در پرتو وحى و مهر خدا، پاسخهاى شایسته اى به آنان مى داد؛ تا حدّى كه آنان اعتراف كردند كه محمّد(ص) از خود ما به كتاب آسمانى ما آگاهتر و داناتر است و باید از راهى دیگر با او به مبارزه پرداخت. پس از این مرحله بود كه راه افسونگرى را درپیش گرفتند. و آنگاه این آیه شریفه بر قلب مصفّاى پیامبر(ص) فرود آمد.
از آيه شريفه اين واقعيت بروشنى دريافت مى شود كه آنچه را شيطانها و يا شیطان صفتان مى خواندند و يهود از آنان پیروى مى كردند، كفر بود، آن هم كفر از نوع سحر و افسونگرى؛ چرا كه خدا سلیمان پیامبر را از آن پاك و منزّه اعلان مى كند و شیطانها و پیروان آنها را كافر مى خواند.
صراحت آیه شریفه در این مورد، بدان دلیل است كه یهود، نسبت سحر و افسونگرى به سلیمان پیامبر مى دادند و مى گفتند كه فرمانروایى گسترده و پرشكوه او، برپایه جادو و جادوگرى است و او به كمك آن، جنّ و انس و پرنده و باد را رام ساخته است.
ابوبصیر از ششمین امام نور (ع) نقل كرده است كه: آنگاه كه سلیمان (ع) جهان را بدرود گفت، شیطان سحر و افسون را اختراع كرد و آن را در كتابى نوشت و در پوششى قرار داد و فریبكارانه بر روى آن پوشش نوشت: این چیزى است كه آصف بن برخیا براى فرمانروایى سلیمان (ع) ابداع كرد و این از گنجینه هاى دانشها و فنون است؛ سپس آن را زیر تخت سلیمان پیامبر پنهان كرد؛ و بعد هم خود آن را براى مردم بیرون آورد. با وسوسه آن موجود پلید، كافران گفتند: سلیمان از اینطریق بر همه ما چیره شده بود؛ امّا مردم باایمان گفتند: از خدا بترسید، زیرا سلیمان بنده شایسته خدا و پیامبر او بود.
آرى؛ به سبب اين اغواگرى شيطان و پيروى كافران از آن بود كه قرآن مى فرماید: «واتّبعوا ماتتلواالشّیاطین...».
هاروت و ماروت
درباره اين دو واژه نیز عدّه اى معتقدند كه نام دو فرشته است، كه خداوند آنها را بصورت انسان گسیل داشت تا مردم را به طرف خود بكشانند و راههاى مبارزه با آفت جنون آمیز سحر و افسون را كه در آن روزگاران زندگى را بر مردم تلخ و دردناك ساخته بود، به آنان بیاموزند، و سحر و جادو را از معجزه اى كه سند صداقت و درستى پیامبران خداست، بازشناسانند، و مردم را دربرابر جادوگران یارى كنند. امّا گروهى دیگر بر این پندارند كه آنان دو انسان عادى از انسانهاى آن روزگار بودند، نه دو فرشته از فرستادگان خدا.
پیام آیه شریفه
ازجمله پيامها و درسهاى آيه شريفه این است كه ميزان درستى يا نادرستى اعمال، هدفهایى است كه درنظر گرفته مى شود؛ بعنوان مثال، اگر فراگیرى سحر و افسون به نیّت مبارزه با آن و افسونگران و برطرف ساختن شبهات و روشن ساختن فرق میان سحر و اعجاز پیامبران و زدودن آثار شوم آن باشد، هماهنگ با تقوا و ایمان و درستى است و كارى است عادلانه؛ امّا چنانچه به قصد گسترش آن آفت اجتماعى و اخلاقى و بكار گرفتن آن در مسیر ظالمانه باشد، كفر به خدا است.
سخنى در حقیقت سحر
درمورد واقعیت سحر، دیدگاهها متفاوت است:
1. مرحوم شيخ مفيد مى فرماید: سحر نوعى خیالپردازى و به پندار افكندن ماهرانه دیگران است، و نیز رشته اى از رشته هاى سازمان يافته و دقيق و ظريف نيرنگ و فريب است. قرآن به مردم فرمان مى دهد كه از شرّ آن به خدا پناه برند؛ و خداوند یكى از سوره هاى كتاب خود را به آن اختصاص داده و كتابش را پناهگاه و باعث امان از آفتهاى آن اعلان فرموده است.
2. بعضى از مفسّران گفته اند: سحر و افسون نوعى فریب و ظاهرسازى است و واقعیتى براى آن وجود ندارد؛ امّا كسانى كه افسون شده اند، مى پندارند واقعیت دارد.
3. و پاره اى نیز پنداشته اند كه سحر واقعيت دارد و ساحر مى تواند به كمك آن، كارهایى انجام دهد؛ حتّى مى تواند انسانى را بصورت حیوان درآورد.
واقعيت این است كه ديدگاه اوّل و دوّم به حقيقت نزديكتر، و دیدگاه سوّم بى اساس است؛ چرا كه اگر ساحر و افسونگر براستى آنقدر توان داشته باشند كه بتوانند سودى را براى كسى جلب، و یا زیان و خطرى را از كسى دفع كنند، بى گمان مى توانستند قدرتهاى روزگار و فرمانروایان كشورها را از اریكه قدرت به زیر كشند و بر كشورها و ملّتها و گنجهاى روى زمین چیره شوند، درحالیكه در تمامى طول تاریخ بشر نه تنها چنین نبوده كه آنان نگونسارترین انسانها و فاقد هر نوع اقتدار و توانى بوده اند.
از این رو، برخى از روایات كه گاه عنوان مى دارند پیامبر گرامى اسلام(ص) بزرگمردى بود كه سحر ساحران در او اثر مى نهاد، بطور كامل بى اساس است؛ و چنین دروغى به مانند همان دروغ رسواى كافران درمورد اوست كه مى گفتند: «... اِنْ تَتَّبِعُونَ اِلّا رَجُلَاً مَسْحُورَاً.» (شما تنها از مردى افسون شده پیروى مى كنید).
دسته بندی: تفسیر قرآن سوره بقره
برچسب ها: تفسیر قرآن سوره بقره
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
مَنْ أصْغی إلی ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ.
هر کس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور برای خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوی و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.