توسط: حامد سلیمان پور
1,076 بازدید
1396/3/7
ساعت:00:00
صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ» (فاتحه/٧﴾
رهيافتگان و گمراهان
انسانها در انتخاب راه زندگى، سه گروه مىشوند: دستۀ اول کسانى هستند که راه خدا را انتخاب و براساس دستورهاى خداوند زندگى میکنند. این دسته همواره مشمول نعمت و رحمت ویژۀ الهى خواهند بود.
دستۀ دوّم که در مقابل دستۀ اوّلاند، کسانى هستند که حق را شناختهاند؛ ولى هوا و هوسِ خود و خواستههاىِ نامشروع دوستان و بستگان را بر خواستههاى خداوند ترجیح مىدهند. این گروه کمکم از «صراط مستقيم» دور میشوند و خشم و غضب الهى به آنان میرسد. این آیه از آنان با عنوان«مَغْضُوبِ عَلَيْهِم» یاد کرده است.
در این میان، گروه سومّى هستند که راه معین و مشخصى ندارند، متحیر و سرگرداناند و بهتعبیر این آیه، «ضالِّينَ» یعنى گمراهان هستند. هر روز راهى را در پیش مىگیرند؛ اما به جایى نمىرسند.
از اين آيه مىآموزيم:
در انتخاب راه مستقيم، نيازمند شناخت الگو هستيم، چنانكه خداوند در آيۀ ۶۹سورۀ نساء، آنان را معرفى كرده و فرموده است: پيامبران و صدّيقان و شهدا و صالحان، مشمول نعمتهاى ويژۀ او هستند.
ازآنجاكه شناخت راه مستقيم، كار دشواری است، آيۀ بعد، کسانی را معرفی میکند که این راه را رفتهاند و بهترین سرمشق برای ما هستند. همچنین كسانى را مىشناساند كه از اين راه منحرف شدهاند.
نكتههای آیه «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ» (فاتحه/٧﴾
اين آيه راه مستقيم را، راه كسانى معرّفى مى كند كه مورد نعمت الهى واقع شده اند
و عبارتند از: انبيا، صدّيقين، شهدا وصالحين. (1) « من يطع اللّه والرّسول فاولئك مع الّذين انعم اللّه عليهم من النبيّين والصدّيقين والشهداء والصالحين» كسانى كه خدا و رسول را پيروى كنند، آنان با كسانى هستند كه خدا آنها را نعمت داده است، از پيامبران، راستگويان، شهدا و صالحان. (نساء، 69 و آيه 59 سوره مريم.
توجّه به راه اين بزرگواران و آرزوى پيمودن آن و تلقين اين آرزو به خود، ما را از خطر كجروى و قرار گرفتن در خطوط انحرافى باز مى دارد. بعد از اين درخواست، از خداوند تقاضا دارد كه او را در مسير غضب شدگان وگمراهان قرار ندهد. زيرا بنى اسرائيل نيز به گفته قرآن، مورد نعمت قرار گرفتند، ولى در اثر ناسپاسى ولجاجت گرفتار غضب شدند.
قرآن، مردم را به سه دسته تقسيم مى نمايد: كسانى كه مورد نعمت هدايت قرار گرفته وثابت قدم ماندند، غضب شدگان و گمراهان.
مراد از نعمت در «انعمتَ عليهم»، نعمتِ هدايت است. زيرا در آيه ى قبل سخن از هدايت بود. علاوه بر آنكه نعمت هاى مادى را كفّار ومنحرفين وديگران نيز دارند.
هدايت شدگان نيز مورد خطرند و بايد دائماً از خدا بخواهيم كه مسير ما، به غضب و گمراهى كشيده نشود.
مغضوبين در قرآن
در قرآن، افرادى همانند فرعون و قارون و ابولهب و امّت هايى همچون قوم عاد، ثمود و بنى اسرائيل، به عنوان غضب شدگان معرّفى شده اند.
در آيات متعدّدى از قرآن ويژگى هاى گمراهان و غضب شدگان و مصاديق آنها بيان شده است كه براى نمونه به موارد ذيل اشاره مى شود:
* منافقان و مشركان و بدگمانان به خداوند. نساء، 116 و فتح، 6.
* كافران به آيات الهى و قاتلان انبياء الهى. بقره، 61.
* اهل كتاب كه در برابر دعوت به حقّ سركشى كرده اند. آل عمران، 110 - 112.
* فراريان از جهاد. انفال، 16.
* پذيرندگان و جايگزين كنندگان كفر با ايمان. بقره، 108 و نحل، 106.
* پذيرندگان ولايت دشمنان خدا و دوستداران رابطه ى با دشمنان خدا. ممتحنه، 1.
بنى اسرائيل كه داستان زندگى و تمدن آنها در قرآن بيان شده است، زمانى بر مردم روزگار خويش برترى داشتند؛ «فَضّلتُكم على العالَمين» (2) بقره،
لكن بعد از اين فضيلت و برترى، به خاطر كردار و رفتار خودشان، دچار قهر و غضب خداوند شدند «و باؤوا بغضب من اللّه» (3) بقره،
* اين تغيير سرنوشت، به علّت تغيير در رفتار و كردار آنان بوده است. دانشمندان يهود، دستورات وقوانين آسمانى تورات را تحريف كردند، «يحرّفون الكلم» (4) نساء،
* وتجّار وثروتمندان آنان نيز به ربا وحرام خوارى و رفاه طلبى روى آوردند، «اخذهم الرّبا» (5) نساء
وعامّه مردم نيز در برابر دعوت به جهاد و مبارزه، از روى تن پرورى و ترس، از رفتن به جبهه نبرد و ورود به سرزمينِ مقدّس، سر باز زدند. «فاذهب انت و ربّك فقاتلا انّا هيهُنا قاعدون» (6) مائده
* به خاطر اين انحرافات، خدا آنان را از اوج عزّت و فضيلت، به نهايت ذلّت و سرافكندگى مبتلا ساخت.
ما در هر نماز، از خداوند مى خواهيم كه مانند غضب شدگان نباشيم. يعنى نه اهل تحريف آيات و نه اهل ربا و نه اهل فرار از جهاد در راه حقّ، و همچنين از گمراهان نباشيم، آنان كه حقّ را رها كرده و به سراغ باطل مى روند و در دين و باور خود غلوّ و افراط كرده و يا از هوى و هوس خود و يا ديگران پيروى مى كنند. « قل يا أهل الكتاب لاتَغلوا فى دينكم غيرالحقّ ولاتتّبعوا أهواءقوم قدضَلّوا من قبل وأضلّوا من قبل و أضلّوا عن سواءالسبيل» بگو: اى اهل كتاب! در دينتان به ناحقّ غلوّ نكنيد وبه دنبال خواهش هاى گمراهانِ پيش از خود نرويد، كه آنان افراد زيادى را گمراه كرده و از راه راست گمراه شده اند. مائده، 77.
انسان در اين سوره، عشق و علاقه و تولاّى خود را به انبيا و شهدا و صالحان و راه آنان، اظهار و ابراز داشته و از مغضوبان و گمراهان تاريخ نيز برائت و دورى مى جويد و اين مصداق تولّى و تبرّى است.
ضالّين در قرآن
ضلالت كه حدود دويست مرتبه اين واژه با مشتقاتش در قرآن آمده است.
* گاهى در مورد تحيّر بكار مى رود، «و وَجدَك ضالاً» (2) ضحى
* وگاهى به معناى ضايع شدن است، «اضلّ اعمالهم» (3) محمّد
* ولى اكثراً به معناى گمراهى وهمراه با تعبيرات گوناگونى نظير: «ضلال مبين»، «ضلال بعيد»، «ضلال قديم» به چشم مى خورد.
در قرآن افرادى به عنوان گمراه معرّفى شده اند، از جمله: كسانى كه ايمان خود را به كفر تبديل كردند من يَتبدّل الكفر بالايمان فقد ضلّ سواء السبيل» بقره، 108
* مشركان : و من يشرك باللَّه فقد ضل ضلالا بعيدا» نساء،
* كفار : و من يكفر باللَّه... فقد ضلّ» نساء، 136
* عصيان گران: و من يعص اللَّه و رسوله فقد ضل» احزاب، 36
* مسلمانانى كه كفّار را سرپرست و دوست خود گرفتند
لا تتخذوا عدوى و عدوكم اولياء... و من يفعله منكم فقد ضل سواء السبيل» ممتحنه، 1
* كسانى كه مردم را از راه خدا باز مى دارند، كسانى كه به خدا يا رسول خدا توهين مى كنند، آنان كه حقّ را كتمان مى كنند و كسانى كه از رحمت خدا مأيوسند.
در قرآن نام برخى به عنوان گمراه كننده آمده است، از قبيل: ابليس، فرعون، سامرى، دوست بد، رؤسا ونياكان منحرف.
*گمراهان خود بستر وزمينه ى انحراف را فراهم و گمراه كنندگان از اين بسترها و شرايط آماده، استفاده مى كنند.
بسترهاى انحراف در قرآن عبارتند از:
* هوسها : اتّخذ الهه هَواه واضلّه اللَّه» جاثيه، 23
* بت ها : جعلوا لِلّه انداداً لِيضلّوا عن سبيله» ابراهيم
* گناهان : وما يضلّ به الا الفاسقين» بقره، 26
* پذيرش ولايت باطل : انّه من تولاّه فانّه يضلّه» حج، 4.
* جهل و نادانى : و ان كنتم من قبله لمن الضّالّين» بقره، 198
پيامهای آیه «صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَلَا الضَّالِّينَ» (فاتحه/٧﴾
1- انسان در تربيت، نيازمند الگو مى باشد. انبيا، شهدا، صدّيقين وصالحان ، نمونه هاى زيباى انسانيّت اند. صراط الّذين انعمت عليهم
2- آنچه از خداوند به انسان مى رسد، نعمت است. قهر و غضب را خود به وجود مى آوريم. درباره نعمت «أنعَمتَ» بكار رفته، ولى در مورد عذاب، نفرمود: «غَضبتَ» تو غضب كردى. «انعمت، المغضوب عليهم»
3- ابراز تنفّر از مغضوبان و گمراهان، جامعه اسلامى را در برابر پذيرش حكومت آنان، مقاوم و پايدار مى كند. «غير المغضوب عليهم ولا الضّالّين» قرآن سفارش كرده است: «لا تَتولّوا قوماً غَضِب اللّه عليهم» هرگز سرپرستى گروه غضب شدگان الهى را نپذيريد. ممتحنه، 13
دسته بندی: تفسیر قرآن سوره حمد
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
مَنْ أصْغی إلی ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ.
هر کس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور برای خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوی و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.