توسط: حامد سلیمان پور
916 بازدید
1396/11/12
ساعت:20:30
همانا خداوند از اينكه به پشهاى (يا فروتر) يا بالاتر از آن مثال بزند شرم ندارد، پس آنهايى كه ايمان دارند مىدانند كه آن (مثال) از طرف پروردگارشان به حقّ است، ولى كسانى كه كفرورزيدند گويند: خداوند از اين مثل چه منظورى داشته است؟ (آرى،) خداوند بسيارى را بدان (مثال) گمراه و بسيارى را بدان هدايت مىفرمايد. (امّا آگاه باشيد كه) خداوند جز افراد فاسق را بدان گمراه نمىكند.
نكتهها:
كلمه «بعوض» به معناى پشه ريز است و ريشهى آن از «بعض» مىباشد كه به جهت كوچكى جثّه به آن اطلاق شده است. «1»
مثالهاى قرآن، براى همهى مردم است و از هر نوع مثلى نيز در آن آمده است: «وَ لَقَدْ ضَرَبْنا لِلنَّاسِ فِي هذَا الْقُرْآنِ مِنْ كُلِّ مَثَلٍ» «2» البتّه اين مثلها را نبايد ساده انگاشت، زيرا دانشمندان، حقيقت و باطن آن را درك مىكنند: «وَ تِلْكَ الْأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنَّاسِ وَ ما يَعْقِلُها إِلَّا الْعالِمُونَ» «3» در مثال زدن، تذكّر، تفهيم، تعليم، بيان و پردهبردارى از حقايق نهفته است و در كتابهاى آسمانىِ پيشين نيز همانند تورات و انجيل و در سخنان رسول اكرم و اهلبيت عليهم السلام فراوان ديده مىشود. در تورات بخشى به نام «أمثال سليمان» وجود دارد.
بعضى از مخالفان اسلام كه از برخورد منطقى و آوردن مثلِ قرآن عاجز ماندند، مثالهاى قرآن را بهانه قرار داده و مىگفتند: شأن خداوند برتر از آن است كه به حيواناتى چون مگس يا عنكبوت مثال بزند. «4» و اين مثالها با مقام خداوند سازگار نيست. و بدينوسيله در آيات
قرآن تشكيك مى كردند. خداوند با نزول اين آيه به بهانه گيرىهاى آنان پاسخ مىدهد.
سؤال: آيا خداوند گروهى را با قرآن و مثال هاى آن گمراه مى كند؟
پاسخ: خداوند كسى را گمراه نمى كند، بلكه هركس در برابر حقايق قرآن بايستد، خود گمراه مى شود و بدين معنى مى توان گفت: قرآن، سبب گمراهى او گرديد. چنانكه در پايان همين آيه مىفرمايد: «وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ» يعنى فسق مردم سبب گمراهى آنان مى شود.
راستى مگر مى شود خداوند مردم را به ايمان تكليف كند، ولى خودش آنان را گمراه كند!؟ و مگر مى شود اين همه پيامبر و كتب آسمانى نازل كند، ولى خودش مردم را گمراه كند!؟ مگر مى شود از ابليس به خاطر گمراه كردن انتقاد كند، ولى خودش ديگران را گمراه كند!؟
گرچه در اين آيه، هدايت و گمراهى بطور كلّى به خداوند نسبت داده شده است، ولى آيات ديگر، مسئله را باز نموده و مى فرمايد: «يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ» خداوند كسانى را هدايت مى كند كه به سوى او برود. و «يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ» كسى كه به دنبال كسب رضاى او باشد. و «الَّذِينَ جاهَدُوا فِينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا» آنان كه در راه او جهاد كنند. و كسانى كه با اختيار خود در راه كج حركت كنند، خداوند آنان را به حال خود رها مى كند. مراد از گمراه كردن خدا نيز همين معناست. چنانكه درباره كافران، ظالمان، فاسقان ومسرفانجمله «لا يهدى» بكار رفته است.
پيام ها:
1- حيا و شرم در مواردى است كه كار شرعاً، عقلًا يا عرفاً مذموم باشد. امّا در بيان حقايق، شرم و خجالت پسنديده نيست. «لا يَسْتَحْيِي»
2- حقايق والا و مهم را مى توان با زبان ساده ومثال بيان نمود. «أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا»
3- مؤمن كلام خدارا باور دارد و مطيع آن است. «فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ»
4- مثالهاى قرآن، وسيله تربيت و رشد است. «فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ»
5- مثالهاى قرآن، حقّ و در مقام بيان حقايق است. «أَنَّهُ الْحَقُّ»
6- انسانِ حقيقت جو، از هر نورى راه را مىيابد، ولى شخص بهانهگير و اشكالتراش، به هر چراغى خرده مى گيرد. «ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا»
7- كفر و لجاجت، عامل بهانهگيرى است. «ما ذا أَرادَ اللَّهُ بِهذا مَثَلًا»
8- فسق، موجب گمراهى ومانع شناخت حقايق است. «وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ»
9- مثالهاى قرآن، وسيله هدايت يا ضلالت است. «يُضِلُّ بِهِ، يَهْدِي بِهِ»
10- خداوند، پيمان شكن را فاسق و فاسق را گمراه مى كند. «وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ»
------------------
تفسیر برهان ج 2 ص 239
... به حضرت امام محمد باقر (ع) گفتند: برخی کسان که خود را دوستدار شما می دانند گمان می کنند منظور از پشه علی (ع) و منظور از فراتر از آن یعنی مگس، محمد (ص) است. حضرت فرمودند: آنان چیزی در این باره شنیده اند اما در جای خود قرارش نمی دهند. روزی رسول خدا (ص) در کنار (ع) ایستاده بود ناگهان شنیدند که کسی می گوید: هرچه خدا و محمد بخواهند و کس دیگری می گوید هرچه خدا و علی بخواهند. رسول خدا به آنها فرمودند: محمد و علی را با خدای متعال یکی نکنید بلکه بگویید: هرچه خدا بخواهد سپس محمد بخواهد و هرچه خدا بخواهد سپس علی بخواهد خواست خداوند خواست چیره است که هیچ چیز با آن برابری و هم پایی و نزدیکی نمی کند و محمد رسول خدا در برابر خداوند و قدرت او تنها همچون مگسی است که در این جاده های فراخ در پرواز است و علی (ع) در برابر خداوندو قدرت او تنها همچون پشه ایست که در تمامی این جاده ها در پرواز است. جز اینکه لطف خدای متعال بر محمد و علی آنچنان است که لطف او بر تمامی بندگانش با آن همسان نشود. این چیزی است که رسول خدا (ٌ)در چنین جایگاهی با یاد کردن پشه و مگس فرمود. ....
دسته بندی: تفسیر قرآن سوره بقره
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
إِنَّ لِلَّهِ حَرَماً وَ هُوَ مَکةُ أَلَا إِنَّ لِرَسُولِ اللَّهِ حَرَماً وَ هُوَ الْمَدِینَةُ أَلَا وَ إِنَّ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ حَرَماً وَ هُوَ الْکوفَةُ أَلَا وَ إِنَّ قُمَّ الْکوفَةُ الصَّغِیرَةُ أَلَا إِنَّ لِلْجَنَّةِ ثَمَانِیةَ أَبْوَابٍ ثَلَاثَةٌ مِنْهَا إِلَی قُمَّ تُقْبَضُ فِیهَا امْرَأَةٌ مِنْ وُلْدِی اسْمُهَا فَاطِمَةُ بِنْتُ مُوسَی وَ تُدْخَلُ بِشَفَاعَتِهَا شِیعَتِی الْجَنَّةَ بِأَجْمَعِهِمْ.
خداوند حرمی دارد که مکه است پیامبر حرمی دارد و آن مدینه است و حضرت علی (ع) حرمی دارد و آن کوفه است و قم کوفه کوچک است که از هشت درب بهشت سه درب آن به قم باز می شود - زنی از فرزندان من در قم از دنیا می رود که اسمش فاطمه دختر موسی (ع) است و به شفاعت او همه شیعیان من وارد بهشت می شوند.