توسط: حامد سلیمان پور
758 بازدید
1390/8/24
ساعت:06:58
بسم الله الرحمن الرحیم
هر کسی باید به کاری که مشغول است، سه مطلب را بفهمد، نه فقط لقلقه لسان باشد: یکی حقیقت آن کار را، که کار چه کاری است. یکی ریشه آن کار را، یکی هم میوه آن کار را، نتیجه آن کار را. بعد به اندازه معرفت این سه امر، قهراً آن عمل کیفیتش عوض میشود. این در هر کاری این است.
نماز ما هم میخوانیم، اما امیرالمؤمنین هم میخواند، این کجا، آن کجا!!! صورت یکی، اما او میفهمید و میدانست حقیقت نماز چیست؛ میدانست مبدأ نماز چیست، منتهای نماز چیست. این سه امر در هر امری و کاری اساس مطلب است.
کار شما چیست؟ اجراء برنامههای غدیر. اولاً غدیر را باید شناخت، بعد ریشه غدیر چی بود، ثمره غدیر چیست. این در این مجالس و محافل کافی نیست، کتابها لازم است. ما دیگر وقت نداریم و الا یک کتاب در خود غدیر، یک کتاب در مبدأ غدیر، یک کتاب در نتیجه و منتهای غدیر مینوشتیم، اما دیگر گذشت.
علی ایّ حال، به قدر میسور باید درک کرد. اولاً تعبیری که از غدیر شده... این بیان امام است؛ بیان معصوم، متخذ از وحی خداست. آن تعبیر این است: «عید الله الاکبر». حالا فهم این کلمه هم باز خودش یک کتاب لازم است. شما باید دقت کنید، وقتی به عید قربان میرسد و عید فطر...، شوخی نیست عید قربان، عید فطر. آن غوغای ماه رمضان، شهر نزول قرآن که همه مردم برای خدا روزه میگیرند، آن روز خدا مزد همه را میدهد؛ یا عید قربان، آن حجی که علَم اسلام است، آن حجی که بانی بیتش ابراهیم خلیل الرحمان است، ختم میشود به عید قربان. اما در آنجا بیان این است: «الذی جعلته للمسلمین عیدا»، این روز را برای مسلمانان عید قرار دادیم، قهراً میشود عید فطر با آن عظمت، عید اضحی با آن عظمت، عید المسلمین من الاولین و الآخرین. اما روز غدیر عید خداست. دیگر عقل اینجا مبهوت است، کمیت بیان لنگ است و هر قلمی هم میشکند. «عید الله» اما عید خدا- نه عیدی عادی- عید اکبر خدا، «عید الله الاکبر»، چرا؟ چون حقیقت غدیر این است:
تمام خلقت عالم ثمرهاش چیست؟ نتیجهاش منحصر است به معرفة الله و عبادة الله، شناخت خدا عقلاً ، عبادت خدا عملاً، این نتیجه خلقت است. تمام عالم ثمرهاش این است. تمام انبیا و رسل همه مبعوث شدند برای این دو کلمه. بعد همه [آنها] هم باز مقدمه بودند، ذی المقدمه خاتم بود؛ «مَا كَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِكُمْ وَلَكِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِيِّينَ»، باز ختمی که نتیجه خلقت و بعثت تمام انبیا به او منتهی شد، باز هم ناقص بود، کمالاش کی بود؟ « الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا». الیوم، این روز، من کامل کردم دین خود را، تمام کردم نعمتم را، اسلام را امروز پسندیدم. این است معنای غدیر، حالا اینها فهمش فوقالعاده دقیق است.
پس شد «عید الله الاکبر» روزی که تمام خلقت عالم و آدم و بعثت تمام انبیا از آدم تا به خاتم در این روز به ثمر نشست. حالا چه جور به ثمر نشست، ان شاء الله [بیانش در] وقت مبسوطی.
این کار کسانی است که برای غدیر بخواهند کار کنند: اول باید بفهمند چه کاری است، بعد شرائط کار را آماده کنند. و مهم این است که ما به مقاصد از راه نمیرویم، این است که نتیجه مطلوب را نمیگیریم. راه دو امر است: یکی معرفت است، دوم شرائط و مقدمات آن کار است.
دستگاه الوهیت و نبوت عظما و امامت کبرا، این دستگاهی است که ممکن نیست کسی با آلودگی برسد. «سبحان الله» اول کلمه «سبحان الله» است. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّكَ الْأَعْلَى»، «فَسَبِّحْ بِسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ»، « يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ ». بعد میرسد به «الحمد لله»، بعد میرسد به «لا اله الا الله»، بعد میرسد به «الله اکبر»، که آن یک بحری است، دریایی است که در این چهار کلمه عقل حکما محو است و فهم فقها. حالا آن خدای سبوح قدوس و منزه از جمیع نقائص، راه به او با آلودگی، محال است. همچنین نسبت به مقام نبوت و امامت. راه امیرالمؤمنین محال است الا با تقوا. در آن خطبه تقوای حضرت امیر ، آنجا باید فهمید تقوا چیست و امیرالمؤمنین کیست. امام المتقین، راه به او به جز تقوا نمیشود.
اگر شما بخواهید کارتان به ثمر برسد و فقط صورتی نباشد، مغزدار باشد و در مردم موج ایجاد کند، راهش این است: اول تقوا، بعد هر روز حتماً برنامه کنید بدون تعطیل، به قدری که میتوانید قرآن بخوانید و آن قرآن را به خود امام زمان هدیه کنید، و این اکسیر اعظم است، یعنی موجب میشود -بر طبق حدیث صحیح- که نظر او متوجه شما بشود.
اگر کسی هر روز، هر روز بدون استثنا، در خانه شما یک هدیه بیاورد، آن هم هدیهای که بهترین محبوب شماست، آیا چه وضعی پیش شما دارد؟ پیش امام زمان از قرآن عزیزتر گوهری نیست. آن وقت کسی که هر روز قرآن بخواند و به آن حضرت هدیه کند، آیا او شب قدر با او چه میکند؟ این است که ما راه را نفهمیدیم، و به نتیجه مقصود نرسیدیم.
ان شاء الله با مراعات آن تقوا و این توسل کار شما بالاترین کار است ، چون در [ایام]غدیر غوغائی است: مباهله هست که آن داستانی دارد، آن باید زنده بشود در پرتو غدیر. آنجا جائی است که غوغاست، روز بیست و پنجم ذی الحجه. ان شاء الله کارتان را جوری شروع کنید که به روز مباهله ختم بشود، که ان شاء الله باز وقت دیگری راجع به قضایائی که در این دهه اتفاق افتاده باید صحبت بشود. در همان ایام ازدواج امیرالمؤمنین با صدیقه کبری است، « إِنَّا أَعْطَيْنَاكَ الْكَوْثَرَ ، فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَانْحَرْ ». در همان ایام نزول آیه « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ » است، که خاتم را در رکوع داد به سائل و آن آیه نازل شد. اینها قضایائی است که در آن ده روز اتفاق افتاده.
ان شاء الله با توجه به عظمت این ایام و درک اهمیت مطلب و تهیه وسائل و شرائط، کار شما منشأ میشود برای آثاری. مهمترین اثر این است که مردم ، بیدار میشوند. ائمه جماعات باید در آن ده روز غوغا کنند، مطالعه کنند عظمت غدیر را، برای حضار مساجد تبیین کنند داستان مباهله و اسرار این مطلب را، یا مهم آیه « إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ » که در همان ایام نازل شده. اینها قضایائی است که باید برای مردم تشریح بشود و بفهمند، و ان شاء الله عمل شما باعث بشود که این ده روز در همه مملکت دائر بشود- نه تنها در مشهد- در هر شهری، بعد مردم به حقائق ولایت کبرا و امامت عظما و مقام امامت عارف بشوند که بازیچه هر هوی و هوسی نشود. اثر عمل شما این است. الان در حال شکوفه است، ان شاء الله اگر بشکفد عطرش همه مملکت را میگیرد.
دسته بندی: ویژه نامه عید غدیر خم ویژه نامه
سوره بقره آیه 254-251
1402/7/20
تفسیر قطره ای قرآنفَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَقَتَلَ دَاوُودُ جَالُوتَ وَآتَاهُ اللَّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَ وَعَلَّمَهُ مِمَّا يَشَاءُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلَكِنَّ اللَّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿۲۵۱﴾ ترجمه : پس آنان را به اذن خدا شكست دادند و...
مَنْ أصْغی إلی ناطِقٍ فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَاللّهَ، وَإنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إبلیس فَقَدْ عَبَدَ إبلیسَ.
هر کس به سخنان کسی علاقمند و متمایل باشد، بنده اوست، پس چنان چه سخنور برای خدا و از احکام و معارف خدا سخن بگوید، بنده خداست، و اگر از زبان شیطان و هوی و هوس و مادیات سخن بگوید، بنده شیطان خواهد بود.